درس خارج : جهاد ابتدایی - جلسه 40

دوشنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۲:۲۱ ق.ظ

جهاد ابتدایی - جلسه 40

تاریخ برگزاری جلسه: 1392/3/8
یادآوری: ادامه بررسی دو دسته از آیات معارض با آیات دال بر جهاد ابتدایی و تبیین کیفیت جمع آنها
بحث به اینجا رسید که عرض کردیم که آیات شریفه‌ای که در سوره‌ی برائت خواندیم به خوبی بر مشروعیّت جهاد ابتدایی دلالت دارند، اما در مقابل این آیات، گفتیم برخی از آیات دیگر وجود دارد که باید...



بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین



یادآوری: ادامه بررسی دو دسته از آیات معارض با آیات دال بر جهاد ابتدایی و تبیین کیفیت جمع آنها؛
بحث به اینجا رسید که عرض کردیم که آیات شریفه‌ای که در سوره‌ی برائت خواندیم به خوبی بر مشروعیّت جهاد ابتدایی دلالت دارند، اما در مقابل این آیات، گفتیم برخی از آیات دیگر وجود دارد که باید مدلول این آیات را، با آیات سوره‌ی برائت بررسی کنیم؛ که در این زمینه دو دسته از آیات نقل شد که عبارت بودند از:

دسته‌ی اول: آیات نود و نود و یکم سوره مبارکه نساء؛
چه این‌که در:
آیه 90 می‌فرماید: (فَإِنْ اعْتَزَلُوکُمْ فَلَمْ یُقَاتِلُوکُمْ وَأَلْقَوْا إِلَیْکُمْ السَّلَمَ فَمَا جَعَلَ اللهُ لَکُمْ عَلَیْهِمْ سَبِیلاً) همانطور که روشن است خداوند متعال در این آیه فرمود است: (فَلَقَاتَلُوکُمْ فَإِنْ اعْتَزَلُوکُمْ فَلَمْ یُقَاتِلُوکُمْ وَأَلْقَوْا إِلَیْکُمْ السَّلَمَ) یعنی اگر این مشرکین و مرتدّین (اعْتَزَلُوکُمْ) و با شما مقاتله نکردند و توبه کردند (فَمَا جَعَلَ اللهُ لَکُمْ عَلَیْهِمْ سَبِیلاً)
و در:
آیه 91 هم می‌فرماید: (فَإِنْ لَمْ یَعْتَزِلُوکُمْ وَ یُلْقُوا إِلَیْکُمُ السَّلَمَ) یعنی «إن لم یلقوا إلیکم السلم و لم یکفوا ایدیهم فخذوهم»

همان‌گونه که روشن است ظاهر این دسته آیات، دال بر این است که اگر اینها اعتزال داشته باشند و از مقابله‌ی با شما کف داشته باشند و با شما جنگ نکنند، خداوند متعال برای شما نسبت به آنها سبیلی را قرار نداده.

دسته‌ی دوم: آیه‌ی شصت و یکم انفال؛
در آیه‌ی 61 سوره مبارکه انفال آمده (وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ) اگر مشرکین تمایل برای صلح پیدا کردند (فَاجْنَحْ لَهَا) یعنی تو نیز به صلح مایل شو. به عبارت دیگر، اگر دیدی در این‌ها تمایل به سلم و صلح است، تو نیز به صلح مایل شو و بر خدا توکّل کن. همانا او شنوا و داناست. که البته (جَنَحُوا) یک مرتبه‌ی ضعیف‌تر از (وَأَلْقَوْا إِلَیْکُمْ السَّلَمَ) است؛ یعنی اگر شما احساس کردید که اینها می‌خواهند با شما صلح و سازش داشته باشند (فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَکَّلْ عَلَی اللهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ).

ادامه بررسی و جمع بندی نظرات پیرامون اولین احتمال از احتمالات اربعه در تعارض آیات صلح و آیات جهاد؛
در مباحث گذشته بیان کردیم که عده‌ی زیادی از مفسرین اهل سنت قائل‌اند به این‌که این آیه‌ی سوره‌ی نساء با آیات برائت منسوخ شده است. ولی ما در بحث گذشته فرمایش محقق خوئی(قده) را مفصل ذکر کردیم و بیان کردیم که بنابر تحقیق، اصلاً این آیات نساء به مشرکین ارتباطی ندارد، بلکه این آیات نساء به قرائنی که بعضی از این قرائن را خود ما ذکر کردیم، در خود این سوره از آیه 88 به بعد که شروع می‌کند و می‌فرماید (فَما لَکُمْ فِی الْمُنافِقینَ فِئَتَیْنِ وَ اللهُ أَرْکَسَهُمْ بِما کَسَبُوا أَ تُریدُونَ أَنْ تَهْدُوا مَنْ أَضَلَّ اللهُ وَ مَنْ یُضْلِلِ اللهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبیلاً) عرض کردیم که قرائنی وجود دارد که این آیات سوره‌ی نساء مربوط به مرتدّین است نه مربوط به مشرکین. در نتیجه این دو آیه دو موضوع مختلف‌اند، یعنی این آیات با آیات سوره برائت دو موضوع مختلف‌اند و وقتی دو موضوع مختلف شد آن آیات نمی‌تواند ناسخ برای این آیات باشد. زیرا در آیه 89 دارد که (وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ کَما کَفَرُوا فَتَکُونُونَ سَواءً فَلا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ أَوْلِیاءَ حَتَّى یُهاجِرُوا فی‏ سَبیلِ اللهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَخُذُوهُمْ وَ اقْتُلُوهُمْ حَیْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ لا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ وَلِیًّا وَ لا نَصیراً) پس این قرائن عبارتند از:

قرینه‌ی اول: (فَإِنْ تَوَلَّوْا) یعنی اگر مسلمانی انکار کرد و قبول نکرد، از اسلام و قرآن رو برگرداندند(فَخُذُوهُمْ وَ اقْتُلُوهُمْ حَیْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ)، یعنی این ضمایر در اینها (وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ کَما کَفَرُوا فَتَکُونُونَ سَواءً فَلا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ أَوْلِیاءَ حَتَّى یُهاجِرُوا فی‏ سَبیلِ اللهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَخُذُوهُمْ وَ اقْتُلُوهُمْ حَیْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ لا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ وَلِیًّا وَ لا نَصیراً)، اینها همه ظهور در این دارد که اینها مربوط به مرتدّین است، این (فَإِنْ تَوَلَّوْا) یعنی چه؟ یعنی اگر از اسلام روی برگرداندند (فَخُذُوهُمْ وَ اقْتُلُوهُمْ حَیْثُ وَجَدْتُمُوهُمْ وَ لا تَتَّخِذُوا مِنْهُمْ وَلِیًّا وَ لا نَصیراً) إلا آن دو گروهی که استثنا می‌شود؛

قرینه‌ی دوم: علی ایّ حال این آیات قرائن خیلی خوبی دارد که یکی از آن‌ها (لَوْ تَکْفُرُونَ) کما کفروا است، لذا اینها قرائن روشنی است که این آیات مربوط به مرتدّین و مسلمانانی است که مرتد شدند.
به هر جهت، خداوند متعال در آیه 90 نساء در مورد اینها می‌فرماید: (فَإِنِ اعْتَزَلُوکُمْ فَلَمْ یُقاتِلُوکُمْ وَ أَلْقَوْا إِلَیْکُمُ السَّلَمَ)، که در جلسه قبل عرض شد که نظرات مختلفی در این باره وجود دارد که عبارتند:

نظریه محقق خوئی(قده): ایشان می‌فرماید: (وَ أَلْقَوْا إِلَیْکُمُ السَّلَمَ)، را به معنای صلح قرار ندادند، بلکه سلم را به معنای اسلام قرار دادند؛ یعنی (فَإِنِ اعْتَزَلُوکُمْ فَلَمْ یُقاتِلُوکُمْ) و توبه کردند، در نتیجه آیات می‌فرماید اگر مرتدین اینها یک گوشه‌ای رفتند و با شما مسلمان‌ها جنگ نکردند و توبه کردند، این توبه‌شان سبب می‌شود که شما حق نداشته باشید اینها را بکشید و چون اینها مرتد ملی‌اند نه مرتد فطری. یعنی ایشان همین آیه را قرینه قرار دادند برای قبول توبه‌ی مرتد ملّی. البته بنا بر اینکه این (وَ أَلْقَوْا إِلَیْکُمُ السَّلَمَ)، معنای توبه باشد.

نظریه مشهور مفسرین: کثیری از مفسرین نظریه محقق خویی(قده) را قبول ندارند که مراد از سلم، توبه و اسلام باشد. در نتیجه آیه ربطی به مشرکینی که یک لحظه هم اسلام نیاوردند، مشرکینی که استمرار در شرک و کفر دارند، این آیات ربطی به آن‌ها ندارد، حتی بعضی از آقایان خواستند بگویند این فرمایش محقق خوئی(قده) با شأن نزول سازگاری ندارد.

نظریه مختار، موید به قول مشهور در شان نزول: ولی ما در بحث گذشته شأن نزول را هم خواندیم و ملاحظه کردید که این آیات با شأن نزول هم سازگاری دارد و به خوبی هم سازگاری دارد. زیرا شأن نزول آیه در مورد منافقینی است که (تَوَلَّوْا) و (کَفَرُوا) و... اینها یکی از قرائنی است که در اینجا قرار می‌دهیم. البته شیخ طوسی(قده) نیز در تایید این نظر در «التبیان فی تفسیر القرآن» از نظر شأن نزول قائلند که در مورد آیه 90 سه قول وجود دارد که اولین قول مربوط به ابن عباس و مجاهد است که می‌گویند این آیه «نزلت فی ناسٍ»، همین آیه (فَإِنِ اعْتَزَلُوکُمْ فَلَمْ یُقاتِلُوکُمْ وَ أَلْقَوْا إِلَیْکُمُ السَّلَمَ)، «نزلت فی ناسٍ کانوا یأتون النبی(ص)، فیسلمون ریاءً، ثم یرجعون إلی قریش و یرتکسون فی الاوثان»، اینها «ریاءً» اسلام می‌آورند و به قریش برمی‌گردند و رکس در اوثان پیدا می‌کنند، می‌خواهند هم در بین کفار و هم بین مسلمین ایمن باشند، «فأمر الله بقتالهم إن لم یعتزلوا»، اگر اینها بنای بر قتال داشته باشند و عزلت اختیار نکنند و کناره‌گیری از مسلمان‌ها نکنند. خدا می‌گوید اینها را بکشید، اما اگر عزلت اختیار کردند و بنای بر قتال نداشتند، خدا می‌فرماید حقّ کشتن اینها را ندارید، این مشهورترین کلام برای شأن نزول این آیات است. به عبارت دیگر ابن عباس و مجاهد می‌گوید: «فی ناسٍ کانوا یأتون النبی(ص) فیسلمون ریاءً»، یعنی مشرک نبودند، چون بحث ما در جهاد ابتدایی با مشرکینی است که حتّی یک از آنها نیامدند اسلام بیاورند، حتّی اسلام ظاهری و ریائی. یعنی این هم یکی از نکات مهم است اگر یک کسی آمد اسلام آورد ولو ریاءً، این خونش محقون است و حقن دماء دارد و کسی حق ندارد او را بکشد ولو ما می‌دانیم که ریاءً اسلام آورده، قبلاً عرض کردیم فقها تصریح دارند در بحث اسلام لفظ شهادت، موضوعیت دارد، همین که بگوید «اشهد أن لا اله الا الله»، حتی ولو معنایش را هم نفهمد، در بحث فقه به یک مناسبتی، ما این مسئله را مطرح کردیم که لزومی ندارد که حتماً در بعضی از موارد آن گوینده بگوید باید معنایش را بداند، باید در قلبش هم، نه! الآن یک کسی می‌خواهد پیش شما اسلام بیاورد، من دیدم گاهی اوقات بعضی می‌گویند ما باید ببینیم واقعاً و قلباً قبول کرده یا نه؟ لزومی ندارد، اصلاً علم هم داشته باشید که قلباً قبول نکرده ملاک در اسلام همان اسلام لفظی است، همین که گفت «اشهد أن لا اله الا الله» همین کافی است ولو ریاءً، یعنی اگر کسی ریاءً هم آمد این هم مسلم می‌شود، احکام بر خودش دارد، ظاهراً خونش محفوظ است، محقون است و مهدور الدم نیست. پس آنچه که ما در بحث جهاد ابتدایی آوردیم و استدلال کردیم مراد این است، یعنی کسانی که مشرک‌اند و یک لحظه حتّی ریاءً حاضر نیستند این لفظ را بیان کنند. لذا این آیات برائت و آیات سوره‌ی نساء دو موضوع است، وقتی دو موضوع شد آنها مربوط به مشرکین است، اینها مربوط به مرتدّین و اصلاً بحث نسخ در اینجا معنا ندارد.

بررسی سومین احتمال از احتمالات اربعه پیرامون تعارض آیات صلح و آیات جهاد؛
از این‌جا یک قولی که بعضی از روشنفکرهای متأخر رویش اصرار دارند، می‌گویند از یک طرف آیات داله‌ی بر جهاد ابتدایی، مطلق است، یعنی آیاتی همچون: (وَ قاتِلُوهُمْ حَتّی‌ لا تَکُونَ فِتْنَةٌ)، یا آیاتی که خواندیم، در سوره‌های مخلتف مخصوصاً سوره‌ی برائت. می‌گویند این آیات اطلاق دارد، و از طرف دیگر این آیات سوره نساء، مقیّد برای این آیات مطلق است، حرفشان این است که چرا ما نمی‌ائیم اینجا مسئله‌ی اطلاق و تقیید را مطرح کنیم؟ نویسنده‌ی کتاب «جهاد در اسلام» که اصلاً جهاد ابتدایی را انکار کرده و همین نوشته باعث شد که ما این بحث را شروع کنیم ببینیم که بحث جهاد که تمام فقها از صدر تا ذیل گفتند ما دو جور جهاد داریم جهاد دفاعی و جهاد ابتدایی، اما این نویسنده اصرارش بر اینست که نسبت بین این آیات مطلق و مقیّد است، عام و خاص است، ایشان می‌گوید چرا نمی‌آئیم قواعد اطلاق و تقیید و عام و خاص را اینجا جاری کنیم؟ خیلی هم بر این مطلب در کتابش اصرار دارد.
مناقشه بر احتمال سوم از منظر مختار: آیات جهاد مربوط به مشرکین است و آیات سلم مربوط به مرتدین؛

بنابر تحقیق، جواب این احتمال آن است که اینها دو تا موضوع‌اند؛ زیرا آیات جهاد ابتدایی مربوط به مشرکین است، اما این آیاتی که قید سلم و صلح دارند همچون (فَإِنِ اعْتَزَلُوکُمْ فَلَمْ یُقاتِلُوکُمْ وَ أَلْقَوْا إِلَیْکُمُ السَّلَمَ)، مربوط به مرتدّین است، لذا وقتی این مربوط به مرتدین شد دیگر چطور می‌تواند برای آیات جهاد ابتدایی مقید باشد، البته بعضی از آیات دیگر هست که باید بخوانیم. ادعای ما این است که بین آیات نساء و برائت، نه می‌توان مسئله‌ی نسخ را مطرح کرد، چون نسخ جایی است که موضوع واحد باشد، اینجا دو تا موضوع است، بین این آیات 90 و 91 سوره نساء و آیات برائت مسئله‌ی اطلاق و تقیید هم نمی‌تواند مطرح باشد چون باز دو موضوع است، آن مربوط به مشرکین است و این مربوط به مرتدین است، آیا ما آیه‌ای در قرآن داریم که بگوید مشرکین اگر پیشنهاد صلح به شما دادند، اگر با شما مسلمان‌ها جنگ نکردند، اگر با شما مسلمان‌ها از راه مسالمت آمیز وارد شدند، شما دیگر حق ندارید با آنها جنگ کنید،‌ ما ادعایمان این است که ما چنین آیه‌ای که در مورد مشرکین باشد نداریم، این آیه در مورد مرتدین است.

بررسی دومین احتمال از احتمالات اربعه پیرامون تعارض آیات صلح و آیات جهاد؛
نکته دیگری را قبلاً بیان کردیم در اوایل بحث جهاد گفتیم از آیات قرآن استفاده می‌شود که آیات جهاد به صورت تدریجی در چهار مرحله نازل شده است؛ که عبارت بودند از:

مرحله اول: دوران وجوب کف نفس؛
مرحله‌ی کفّ و منع است، (کُفُّواْ أَیْدِیَکُمْ)، تا زمانی که رسول خدا(ص) در مکه بودند، مأمور به کف بودند و حق جنگ با کفار و مشرکین را نداشتند، آیات نازل شد(کُفُّواْ أَیْدِیَکُمْ وَأَقِیمُواْ الصَّلاَةَ)، کفار از شما می‌کشد، مجروح‌تان می‌کند، اذیت‌تان می‌کند، شما (کُفُّواْ أَیْدِیَکُمْ وَأَقِیمُواْ الصَّلاَةَ).

مرحله دوم: دوران اذن بر جهاد؛
بعد که مسئله‌ی هجرت شروع شد دو سه ماه مانده بود به هجرت رسول خدا(ص)، مسلمان‌ها به رسول خدا(ص) عرض کردند که کفار خیلی دارند ما را اذیت می‌کنند و از ما می‌کشند، آیه نازل شد (أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ)، وجوبی نبود، اذن داده شد،

مرحله سوم: دوران وجوب جهاد دفاعی با جنگجویان؛
بعد که آمدند مدینه، در سال‌های اول مسئله‌ی جهاد دفاعی، خداوند در همان آیات سوره‌ی بقره فرمود: (وَقَاتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللهِ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَکُمْ وَلاَ تَعْتَدُواْ إِنَّ اللهَ لاَ یُحِبِّ الْمُعْتَدِینَ)، با آنهایی که با شما مقاتله می‌کنند مقاتله کنید، آیه 190 سوره بقره، که البته راجع به این (الَّذِینَ یُقَاتِلُونَکُمْ) ما بحث زیادی داشتیم. پس مرحله‌ی سوم از تشریع جهاد، جهاد با آنهایی است که با شما مقاتله می‌کنند که می‌شود جهاد دفاعی.

مرحله چهارم: دوران وجوب جهاد ابتدایی؛
اما مرحله‌ی چهارم (وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَکُونَ فِتْنَةٌ وَیَکُونَ الدِّینُ لِلهِ)، و آیات دیگری که مخصوصاً در سوره توبه که اینها را حتّی در آیات سوره توبه گفتیم در همین ده پانزده آیه اول سوره برائت، سه گروه مدّ نظر هست که عبارتند از:

گروه اول: بعضی از گروهها که خدا می‌فرماید بین شما مسلمان‌ها و آنها عهدی است اینها را هم خدا می‌فرماید کنار بگذارید و با اینها مقاتله کنید.

گروه دوم: بعضی‌هایش را فرمود که صبر کنید زمانش تمام شود،

مناقشه بر احتمال دوم از منظر مختار: بر فرض که آیات 90 و 91 نسا مربوط به مرتدین نباشد، حداقل مربوط به مرحله‌ی قبل از مرحله چهارم تشریع جهاد است؛
پس آیات سوره برائت که دلالت بر قتال با کافه‌ی مشرکین دارد، آخرین مرحله تشریع جهاد است. وقتی آخرین مرحله بود چه بسا ما اینطور بگوئیم که بر فرض اینکه این آیه 90 و 91 سوره‌ی نساء مربوط به مرتدّین هم نباشد بلکه مربوط به مشرکین باشد، باید گفت که آیات سلم، در مراحل قبل از مراحل رابعه‌ی جهاد است، یعنی در یک مرحله، خدا فرمود که اگر در این مرحله اینها عزلت گرفتند و با شما جنگ نکردند و پیشنهاد صلح دادند بنا بر اینکه (وَ أَلْقَوْا إِلَیْکُمُ السَّلَمَ) را به معنای صلح بگیرید، اینجا شما کارشان نداشته باشند، اما منافات ندارد که در مرحله‌ی چهارم خدا می‌فرماید که با ایشان مقاتله کنید! در مرحله‌ی چهارم خدا می‌فرماید با آنهایی که بین شما و آنها عهدی هست آن عهد دیگر اعتباری ندارد، چه برسد به اینکه اگر بیایند پیشنهاد صلح بدهند که باز ما این آیات اولیه‌ی سوره‌‌ی توبه را (بَرَاءةٌ مِّنَ اللهِ وَرَسُولِهِ إِلَى الَّذِینَ عَاهَدتُّم مِّنَ الْمُشْرِکِینَ)، اصلاً خود همین معنایش همین است که خدا به پیامبر(ص) می‌فرماید با آن مشرکینی که عهد دارید (بَرَاءةٌ مِّنَ اللهِ وَرَسُولِهِ)، این عهد تمام شد و شکسته شد، یعنی یک طرفه خدای تبارک و تعالی این عهد را شکسته و این بحث مطرح بود که چطور می‌شود این عهد یک طرفه شکسته شود، این مهمتر است یا اینکه (وَ أَلْقَوْا إِلَیْکُمُ السَّلَمَ)، یعنی ما در درجه‌ی اول عرض کردیم آیه 90 و 91 سوره نساء مربوط به مرتدین است، وقتی مربوط به مرتدین است نه نسخ مطرح است و نه اطلاق و تقیید مطرح است، در درجه‌ی دوم می‌گوئیم بر فرضی که این آیات 90 و 91 هم مربوط به مشرکین باشد این هم در مراحل تدریجی جهاد گنجانده می‌شود یعنی یک مرحله هم این بوده که خدا در یک زمانی فرموده(فَإِنْ اعْتَزَلُوکُمْ فَلَمْ یُقَاتِلُوکُمْ وَأَلْقَوْا إِلَیْکُمْ السَّلَمَ فَمَا جَعَلَ اللهُ لَکُمْ عَلَیْهِمْ سَبِیلاً)، اما این آیات برائت در سال نهم هجرت نازل شده. وقتی در اواخر نازل شده این مرحله‌ی آخر است که (بَرَاءةٌ مِّنَ اللهِ وَرَسُولِهِ إِلَى الَّذِینَ عَاهَدتُّم مِّنَ الْمُشْرِکِینَ)، پس این هم یک جواب دیگری است. این هم راجع به این آیات 90 و 91. البته ما آیات دیگری داریم که آنها را باید در جلسات آتی مورد بحث قرار بدهیم.

وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین



 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی