درس خارج : جهاد ابتدایی - جلسه 18
دوشنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۲:۱۳ ق.ظ
جهاد ابتدایی - جلسه 18
تاریخ
برگزاری جلسه: 1391/7/5
در ماه رمضان
گذشته این توفیق حاصل شد که بحث آیات جهاد در قرآن کریم را شروع کردیم و در 17
جلسه برخی مباحث را در این زمینه مورد بحث و بررسی قرار دادیم
بسم
الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله
رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین
خلاصه
مباحث گذشته:
در ماه رمضان
گذشته این توفیق حاصل شد که بحث آیات جهاد در قرآن کریم را شروع کردیم و در 17
جلسه برخی مباحث را در این زمینه مورد بحث و بررسی قرار دادیم:
آیات جهاد:
یک بخشی از آیات قرآن که فراوان، متعددی و مهم است اختصاص به آیات جهاد دارد. این
آیات چند طائفه است در قرآن کریم، یکی آیات سوره مبارکه بقره است آیات 190 تا 195،
یکی آیات 36 تا 40 سوره مبارکه انفال و ... است.
اولین
آیات جهاد: در اینکه
اولین آیاتی که در مورد جهاد نازل شده کدام آیه است، بعضی میگویند آیات سوره
مبارکه بقره است، بعضیها میگویند آیهای (أُذِنَ
لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللهَ عَلَى نَصْرِهِمْ
لَقَدِیرٌ).[1]
اقسام
جهاد: ما وقتی به
کتب فقها مراجعه میکنیم فقها از زمان شیخ طوسی و شیخ مفید الی الآن، تمام فقها میگویند
«الجهاد علی قسمین» یک جهاد دفاعی داریم و در جایی است که دشمن به مسلمانها حمله
میکند و مسلمانها در مقابل دشمن دفاع کند که احکام مخصوص به خودش را دارد. یکی
هم جهاد ابتدایی است. برای جهاد ابتدایی دو تا تعریف در کلمات وجود دارد؛ یک تعریف
اینست که بگوئیم جهاد ابتدایی یعنی جایی که کفار و مشرکین بالفعل با مسلمانها
جنگی ندارند، این یک. بالقوه هم توطئهای علیه مسلمانها ندارند. کفار در کشCها در مقابل
دشمن دفاع کند که احکام مخصوص به خودش را دارد. یکی هم جهاد ابتدایی است. برای جهاد
ابتدایی دو تا تعریٌنجا آیا ما چیزی به نام جهاد داریم که بگوئیم قرآن میفرماید
مسلمانها باید بروند با این کفار و مشرکین جنگ کنند تا آن ها اسلام بیاورند و یا
کشته شوند. معنای دوم اینکه بعضیها میگویند جهاد ابتدایی در جایی است که بالفعل
با مسلمین جنگی ندارند حالا ممکن است بالقوه در مقام توطئه باشند ولو در مقام
توطئه باشند باز میشود جهاد ابتدایی. به عبارت دیگر بعضیها میگویند آنجایی که
بالقوه دارند علیه مسلمین نقشه میکشند باز اسمش جهاد دفاعی است و واقعاً دفاع است
ولی برخی میگویند نه، ملاک در دفاعی و ابتدایی اینست که بالفعل جنگی باشد یا
نباشد، اگر بالفعل جنگی بود میشود جهاد دفاعی و اگر بالفعل جنگی نبود میشود
ابتدایی، اعم از اینکه علیه مسلمین توطئه کنند یا توطئه نکنند.
معنا
و اقسام جهاد در قرآن: ببینید این موضوع بحث است؛ این تقسیمبندی که در فقه هست
که ما یک جهاد ابتدایی داریم و یک جهاد دفاعی. آیا میتوانیم این را از قرآن بیرون
بیاوریم یا نه؟ به عبارت دیگر آیا قرآن آیه یا آیاتی دارد که دلالت بر این کند که
اگر کفار نه بالفعل جنگ میکنند و نه در بین خودشان علیه مسلمین توطئه میکنند،
بگوئیم اسلام میگوید اگر مسلمان ها به قدرتی رسیدند که قدرت مقابله را دارند
بروند تا آنها اسلام بیاورند و یا کشته شوند، ما اسم این را میگذاریم جهاد
ابتدایی. میخواهیم ببینیم آیا قرآن کریم دلالت بر این معنا دارد یا ندارد؟
آیا این جهاد
در قرآن تماماً جهاد دفاعی است؟ اگر این را بگوئیم باید بیان کنیم چه آنجایی که
بالفعل حمله کنند و چه آنجایی که مشغول توطئه هستند، یعنی کسی که میگوید ما جهاد
ابتدایی در قرآن نداریم میگوید این آیات جهاد یا برای آنجایی است که بالفعل کفار
دارند به مسلمین حمله میکنند و یا مشغول توطئه علیه مسلمانها هستند، دارند عِده
و عُدهشان را قوی میکنند تا مسلمین را از بین ببرند و اینها که اینطور میگویند،
میگویند جهاد ابتدایی به این معنا که آنجایی که کفار بالفعل حمله ندارند و بالقوه
هم توطئه ندارند، بگوئیم اسلام میگوید باید بروید با اینها جنگ کنید یا اسلام
بیاورند و یا کشته شوند میگویند چنین چیزی در قرآن کریم نداریم!.[2]
فقها تماماً،
یعنی واقعاً آن کسی که فقیه بمعنی الکلمه است گفتهاند بله، ما در قرآن یکی از
واجبات، حالا بالاتر از آن یکی از ضروریّات در کلامE2ها میکشت8C به عنوان یک امر ضروری دین که دیگر
بین شیعه و سنی هم اختلاف نیست. گاهی اوقات تعبیر در بین فقها اینست که یکی از
ارکان وجوب جهاد است، وجوب جهاد ابتدایی یعنی اگر مسلمانها میتوانند و قدرت
دارند بروند حمله کنند، البته این مقدمات و شرایطی دارد، قبلش به آنها اعلام کنند
که یا اسلام بیاورید و یا اگر اسلام نمیآورید باید کشته شوید. البته یک جهاد
ابتدایی با کفار داریم که میگوئیم یا اسلام بیاورید و یا جزیه بدهید که این احکام
جهاد ابتدایی با اهل کتاب با جهاد ابتدایی با کفار فرق دارد. یکی از واجبات و
ضروریات در فقه ما وجوب الجهاد است. ما فعلاً نمیخواهیم بحث کنیم که آیا در جهاد
ابتدایی حضور معصوم، اذن معصوم(ع) معتبر است یا نه،[3] بلکه ما یک مرحله قبل از این را میخواهیم
بحث کنیم، آیا از قرآن کریم جهاد ابتدایی به عنوان یک واجب شرعی (جهاد ابتدایی به
همین معنایی که عرض کردیم) که کفار حمله نکردند و توطئه هم نمیکنند فرض اینست که
کاری به مسلمانها ندارند و یک گوشهای زندگی میکنند، آیا اسلام به مسلمانها
دستور میدهد که عند التمکن بروید اسلام را به آنها عرضه کنید یا اسلام را بیاورند
و یا اگر اسلام نیاوردند کشته شوند، این موضوع جهاد ابتدایی است.
ان
قلت: در طول سیزده
سالی که رسول خدا (ص) در مکه بودند مجاز به جهاد نبودند و بلکه مأمور به کفّ از
قتال با کفار و مشرکین بودند «کفوا ایدیکم». این آیه شریفات سوره مبارکه احزاب (یَا
أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاکَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِیرًا
* وَدَاعِیًا
إِلَى اللهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجًا مُّنِیرًا * وَبَشِّرِ
الْمُؤْمِنِینَ بِأَنَّ لَهُم مِّنَ اللهِ فَضْلًا کَبِیرًا
وَلَا
تُطِعِ الْکَافِرِینَ وَالْمُنَافِقِینَ وَدَعْ أَذَاهُمْ وَتَوَکَّلْ عَلَى اللهِ
وَکَفَى بِاللهِ وَکِیلًا)[4] یکی از
اشکالاتی که مربوط به بحث جهاد و قتال است با این بحث کاملاً جواب داده میشود هر
چه کفار از مسلمانها میکشتند و شکنجه میکردند، اذیت و آزار میکردند، پیامبر و
مؤمنین مأمور به این بودند که قتال نکنند، حق نداشتند. یا آن آیه شریفه (ادْعُ
إِلِى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم
بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ
وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ)[5]
که ما بعد میگوئیم
اگر آمدیم از قرآن استفاده کردیم جهاد ابتدایی داریم میگوئیم با آیه (لاَ
إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ...)[6]
چکار کنیم؟
با آیه
(ادْعُ
إِلِى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ) چکار کنیم؟
این آیات میگوید جنگ نکن، ادع الی سبیل ربک بالموعظة الحسنه و جدال احسن، ندارد
که جنگ کنید و نباید جنگ کنند.
قلت:اینها
مربوط به اوایل اسلام بوده، آن موقعی که مسلمانها قوّت و قدرتی نداشتند، حتی در
روایات دارد مسلمانها میآمدند خدمت رسول خدا عرض میکردند که این نمیشود کفار
دارند از ما میکشند، ما را مجروح و اذیت و آزار میکنند، پیغمبر فرموده بود من
مأمور به قتال نیستم و بلکه ممنوع از قتالم، تا این آیه نازل شد، ظاهراً دو سه ماه
آخر زمان مکهی پیامبر این آیه (أُذِنَ
لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللهَ عَلَى نَصْرِهِمْ
لَقَدِیرٌ)[7]
نازل شد و
فرمود حالا اجازه داده میشود، باز واجب نشد!
سیر تشریع
جهاد: دین از اول نیامده جنگ را بیاورد. خیلی که اذیت و آزار کردند آیه آمد (أُذِنَ
لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ ...) اجازه داده میشود، آمدند مدینه در سال دوم هجرت که طبق
آن نامگذاریای که ابوریحان بیرونی دارد سال دوم را گذاشته سنة القتال، آیات جهاد
نازل شد همین آیات سوره بقره. اینجا باز میگویند اول خدا فرمود با همین مشرکین
مکه قتال کنید، با اینهایی که با شما جنگ میکنند قتال کنید بعد یک مرحله بالاتر
فرمود با اهلکتاب قتال کنید، در مرحلهی آخر فرمود (یَا
أَیُّهَا النَّبِیُّ جَاهِدِ الْکُفَّارَ وَالْمُنَافِقِینَ وَاغْلُظْ عَلَیْهِمْ
وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ)[8]
علی الاطلاق،
که در نتیجه سیر تشریع جهاد تا میرسد به وجود جهاد و بعد وجوب جهاد که میآید بعد
از آن هم آیاتی داریم که خدا پیامبر را مأمور میکند که حرّز المؤمنین علی القتال،
ترقیبشان کن برای جنگ و قتال. اینجا یک بیان اجمالی از آیات قرآن است که اول
مأمور نبودند و بعد اجازه به ایشان داده شد و بعد به صورت محدود واجب شد، قاتلوا
الذین یلونکم من الکفار، با آن کفاری که اطرافتان هستند مقاتله کنید به صورت محدود،
بعد فرمود (...وَقَاتِلُواْ
الْمُشْرِکِینَ کَآفَّةً کَمَا یُقَاتِلُونَکُمْ کَآفَّةً...)[9](وَاقْتُلُوهُمْ
حَیْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُم مِّنْ حَیْثُ أَخْرَجُوکُمْ وَالْفِتْنَةُ
أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ...)[10]
این سیر را
برای این عرض کردیم که از اول در اسلام مسئلهی جنگ و جهاد مطرح نبوده.
سیاست
مقابله به مثل: یک نکتهای از خود قرآن کریم و آیات سوره بقره از استفاده
کردیم و آن نکته اینست که اسلام در مقابل کفر یک سیاست مقابل به مثل را در پیش
گرفت آن سیاست مقابل به مثل چه بود؟ وقتی مسلمانها آمدند مدینه، آنهایی که گاهی
میرفتند مکه یا ارتباط داشتند یا گرفتار کفار میشدند، کفار به اینها چه میگفتند؟
کفار میگفتند یا بیائید دست از اسلام بردارید و به کفر و شرک برگردید یا شما را
میکشیم! این سیاست خود کفار بود. سیاست خودِ کفار بود که یا به شرک برگردد و دست
از اسلام بردارید یا کشته میشوید. اسلام هم آمد همین سیاست را در مقابلشان قرار
داد به مسلمانها فرمود (وَقَاتِلُوهُمْ
حَتَّى لاَ تَکُونَ فِتْنَةٌ وَیَکُونَ الدِّینُ کُلُّهُ لِله...).[11]
معنای
فتنه: ما در آن بحثها
گفتیم فتنه را بعضی از سنیها مثل صاحب المنار و به تبع ایشان همان کتاب جهاد در
اسلام که قبلاً عرض کردم، اینها آمدند فتنه را معنا کردند، یعنی همان توطئه و
شکنجهای که کفار راجع به مسلمانها دارند. (وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى
لاَ تَکُونَ فِتْنَةٌ) را اینطور معنا کردند. خدا فرموده با کفار جنگ کنید تا
فتنه از بین برود، فتنه یعنی چه؟ طبق این چیزی که اینها میگویند یعنی همین شکنجه
و آزاری که کفار نسبت به مسلمانها میدهند، در حالی که ما در آن بحث اثبات کردیم
که مراد از فتنه شرک است، اولاً خود آیات قرآن دلالت بر این دارد. این آیه را
حتماً در ذهنتان بسپارید (سَتَجِدُونَ
آخَرِینَ یُرِیدُونَ أَن یَأْمَنُوکُمْ وَیَأْمَنُواْ قَوْمَهُمْ کُلَّ مَا
رُدُّوَاْ إِلَى الْفِتْنِةِ أُرْکِسُواْ فِیِهَا فَإِن لَّمْ یَعْتَزِلُوکُمْ
وَیُلْقُواْ إِلَیْکُمُ السَّلَمَ وَیَکُفُّوَاْ أَیْدِیَهُمْ فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ
حَیْثُ ثِقِفْتُمُوهُمْ وَأُوْلَـئِکُمْ جَعَلْنَا لَکُمْ عَلَیْهِمْ سُلْطَانًا
مُّبِینًا)[12]
خدا میفرماید
این کفار دنبال این هستند که شما را داخل فتنه کنند، داخل فتنه کنند یعنی چه؟ یعنی
دوباره داخل شرکت کنند، کل ّما ردّوا إلی الفتنة ارکسوا فیها. اگر فتنه را به
شکنجه و اذیت و آزار کفار در نظر بگیریم،ارکسوا فیها معنا ندارد. هر زمانی که
اینها ردّوا إلی الفتنه شدند و کفار گفتند به شرک برگردید، بلا فاصله داخلش میشوند،
معلوم میشود مراد از فتنه در این آیه شرک است. آیه دیگر (وَلَوْ دُخِلَتْ عَلَیْهِم مِّنْ
أَقْطَارِهَا ثُمَّ سُئِلُوا الْفِتْنَةَ لَآتَوْهَا وَمَا تَلَبَّثُوا بِهَا الا
یَسِیرًا)
اگر کفار از
اقطار مدینه داخل شوند ، کفار به مسلمین میگویند بیائید فتنه (یعنی شرک) را
بپذیرید، درنگ نمیکنند مگر یک زمان کوتاهی، زود میروند مشرک میشوند. خود قرآن
فتنه را که مربوط به جنگ است، البته فتنه در قرآن در معانی زیادی استعمال شده و در
آن بحث آوردیم اما فتنهای که مربوط به بحث قتال است مسئلهی شرک مراد است، در
همین آیات سوره بقره (... الْفِتْنَةُ
أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ ...)[13]
خدا میفرماید
اینکه کفار این مسلمین را شکنجه میکنند و میکشند، کشتن اینها خیلی بد نیست یعنی
آن اندازه قُبح ندارد که فتنهاش قُبح دارد. یعنی این اندازه که به مسلمان میگویند
باید مشرک شوی این اشدّ من القتل است، شدیدتر از اینست که بیایند اینها را بکشند.
پس این یک
نکتهی خیلی کلیدی است، یعنی آنچه که صاحب آن کتاب را دچار این فکر باطل کرده
اینست که فتنه را درست نتوانستند معنا کنند آمدند برای فتنه یک معنای عرفی و ظاهری
کردند در حالی که فتنه به معنای شرک است.و روایات معتبر داریم از زمان قدیم، از
شیخ طوسی تا حالا، در کتب تفسیری فتنه را به معنای شرک بیان کردند، قاتلوهم حتّی
لا تکون فتنة، که همین جا هم این را عرض کنیم.
هدف
از جهاد ابتدایی: اصلاً اگر شما سؤال کنید قاتلوهم یعنی شما ابتداءً بروید
جنگ کنید تا شرک نباشد اسلام چه هدفی از جهاد ابتدایی دارد؟ میگوئیم در همین آیات
سوره بقره فرموده
(وَقَاتِلُوهُمْ
حَتَّى لاَ تَکُونَ فِتْنَةٌ وَیَکُونَ الدِّینُ کُلُّهُ لِله
...)[14] اصلاً هدف جهاد ابتدایی رفع شرک در عالم
و اقامهی دین و محقّق شدن دین برای خدا. در آیه دیگری در سوره انفال میگوید (وَیَکُونَ
الدِّینُ کُلُّهُ لِله) آنجا دیگر روایات تطبیق کرده بر زمان ظهور حضرت حجت
(عج)، اما فلسفهی جهاد ابتدایی دو تا غایت بسیار مهم است بر حسب این آیه، رفع شرک
و حاکم شدن دین خدا. منتهی همین طور در زمان رسول خدا.[15]
موضوع
بحث آینده: در چهارشنبهی
آینده اگر زنده بودیم یک سری آیات که تعلیل وجود ندارد، مثل (کُتِبَ
عَلَیْکُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ کُرْهٌ لَّکُمْ وَعَسَى أَن تَکْرَهُواْ شَیْئًا
وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّکُمْ
وَاللهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ)[16]
که صاحب
جواهر و برخی از فقهای دیگر هم به اطلاق این آیه تمسک کردند می پردازیم.
وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین
[1] ـ سوره مبارکه
حج: آیه 39.
[2] ـ عرض کردیم
کتابهایی در همین چند سال اخیر نوشته شده از بعضی حوزویان هم نوشته شده که چنین
ادعایی دارند. حتی در کتابشان این تعبیر را دارند آنچه را که فقها از صدر اسلام تا
حالا در مورد جهاد ابتدایی گفتند درست برخلاف قرآن کریم است!؟ و این یک ادعای خیلی
عجیبی است. مثلا در این چند سالهی اخیر کتابی چاپ شده به نام جهاد در اسلام که
نویسندهاش نویسندهی شهید جاوید است، ایشان در آنجا یک چنین ادعایی دارد، صفحهی
اول آن کتاب این تعبیر را دارد: آنچه را که فقها از زمان شیخ طوسی تا حالا فهمیدند
درست 180 درجه مخالف با قرآن است که این خیلی حرف عجیبی است، در حالی که غالب
فقهای ما از مفسران بودند یعنی شما مفسران درجه یک را اگر بررسی کنید غالبشان فقیه
بودند، خود شیخ طوسی، صاحب کتاب تبیان، شیخ الطائفه است، فقیه الطائفه است، شیخ
طوسی بوده و دیگران هم که آمدند اکثرشان از فقها بودند.
یکی از
حرفهایی که من در مقابل صاحب این کتاب وکسانی که این افراد را دارند و واقعاً این
امروز در حوزه ما خیلی باید مراقبت شود، شما سایتهای اینترنتی را که ببینید وقتی
میخواهند حمله به قرآن را شروع کنید از همین بحث آیات جهاد شروع میکنند و میگویند
این چه کتابی است که امر به خونریزی کرده. ما سؤالمان اینست که خونریزی را شما
مشرکین شروع کردید، شما کفر شروع کردید، اسلام این را یک سیاستی در مقابل شما قرار
داده و قرآن هم میفرماید اینها دست بردار نیستند، لا یزالون یقاتلونکم حتّی
یردّوکم عن دینکم، الآن از زمان رسول خدا به مراتب قویتر و شدیدتر دارند کار میکنند،
یعنی اگر در آن زمان ابوسفیان و ابوجهل و یک عدهای در گوشهای مینشستند توطئهای
میکردند امروز صدها مرکز کفر و شرک برای براندازی اسلام و حالا بالاتر از آن
براندازی همهی ادیان دارند تلاش میکنند، همان که قرآن فرموده «لا یزالون
یقاتلونکم حتّی یردوکم عن دینکم» الآن وجود دارد و شدیدتر هم وجود دارد. ما به اینها میگوئیم
این سیاستی است که شما در پیش گرفتید، اسلام که اول نیامد جنگ بیاورد، 13 سال
آنطور بود و بعد هم شما شروع کردید، مسلمینی که اسلام آوردند را گفتید یا مشرک
شوید و یا کشته میشوید منتهی شما با زور و شکنجه میگفتید، اسلام در باب جهاد
ابتدایی میگوید اسلام را به کفار عرضه کنید، قرآن و معجزات را عرضه کنید، آیات را
عرضه کنید، منطق را بگوئید، اگر بعد از این مراحل قبول نکردند باید کشته شوند و یا
اهل کتاب اگر هستند باید جزیه بدهند، پس هدف از جهاد ابتدایی اینست که شرک از بین
برود.
یکی از
حرفهایی که ما داریم اینست که ما اگر بگوئیم مسلمان و غیر مسلمان برابرند یک حرف
غلطی است! غیر مسلمان مشرک به منزلت الحیوان برایش حقوقی هست، ولی ما نباید این دو
تا را کنار هم قرار بدهیم، بگوئیم بالأخره این دو تا هم در ردیف هم قرار بگیرند. خدای تبارک و
تعالی این همه انبیاء را فرستاده، پیامبر خاتم را فرستاده، معجزات و قرآن را
فرستاده تا این آدم مشرک نباشد، حالا ما بگوئیم خیلی خُب پلورالسیم را قبول کنیم و
هر کسی هر فرقهای دارد هر چیزی دارد برای خودش محترم است، این حرفها یعنی چه؟ ما
باید تلاش کنیم، یعنی مسلمان وظیفه دارد در عالم شرک نباشد، به هر مقداری میتواند
تلاش کند. اگر بتواند یک انسان را هدایت کند تا از کفر بیرون بیاید وظیفه دارد این
کار را انجام بدهد، اینطور نیست که بگوید من کاری ندارم او به دین خودش باشد یا به
فکر خودش باشد، من که اسلام را پذیرفتم یکی از واجبات بر من همین است، حالا با
شرایط و قیودش. و در این تردیدی وجود ندارد.
[3] ـ مشهور فقها
میگویند معتبر است در نتیجه دیگر در زمان غیبت موضوعی برای او نیست، بعضیها میگویند
اعتباری ندارد. مثلاً مرحوم محقق خوئی اعلی الله مقامه الشریف با اینکه از نظر
فقهی ولایت فقیه را قبول ندارند، اما در کتاب منهاج الصالحین وقتی به بحث جهاد میرسند
میفرمایند وجوب جهاد ابتدایی از ضروریّات است و تردیدی در آن نیست، میفرمایند
حتّی نیازی به اذن معصوم (ع) هم ندارد. کسانی که ولایت فقیه را قبول دارند اقتضای
ادلهی ولایت فقیه اینست که همان اختیاراتی که برای امام معصوم (ع) است برای فقیه
جامع الشرایط هم باشد، اما کسانی که ولایت فقیه را قبول ندارند ایشان عمدتاً به
اطلاق همین آیات قرآن تمسّک کردهاند میفرمایند جهاد واجب است مطلقا و نیازی به
اذن معصوم هم ندارد حتی بالاتر از آن میگویند نیازی به اذن فقیه هم ندارد. اگر
عدول مؤمنین توانستند، این کار را انجام بدهند.
[4] ـ سوره احزاب
آیات48-45.
[5] ـ سوره حجر
آیه 129.
[6] ـ سوره بقره
آیه 256.
[7] ـ سوره مبارکه
حج: آیه 39.
[8] ـ سوره توبه
آیه 73.
[9] ـ سوره توبه
آیه 36.
[10] ـ سوره بقره
آیه 191.
[11] ـ سوره انفال
آیه 39.
[12] ـ سوره نساء
آیه 91.
[13] ـ سوره بقره
آیه 191.
[14] ـ سوره انفال
آیه 39.
[15] ـ حالا یک
بحثی هم داریم که آیا در زمان رسول خدا ایشان هم جهاد ابتدایی داشته یا نه؟ به
تدریج بحث خواهیم کرد انشاءالله تا برسد به آن آخر الزمان و زمان ظهور حضرت که
دیگر جهاد ابتدایی به معنای واقعیاش آن زمان محقق میشود.
[16] ـ سوره بقره
216.