درس خارج : جهاد ابتدایی - جلسه 19
دوشنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۲:۱۳ ق.ظ
جهاد ابتدایی - جلسه 19
تاریخ
برگزاری جلسه: 1391/7/12
موضوع: بررسی طائفهی
سوم از آیات- آیه 216 بقره- بررسی نظر فقهای امامیه و اهل سنت- تبیین چهار قرینه
دال بر استفاده جهاد ابتدایی از این آیه
بسم
الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله
رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین
بررسی
طائفهی سوم از طوائف آیات دال بر مشروعیت جهاد ابتدایی؛
یکی از آیات
شریفهای که به در کثیری از کتب فقهی، فقها به عنوان وجوب جهاد به آن استدلال
کردند آیه شریفه 216 از سوره مبارکه بقره است که فرموده است: (کُتِبَ
عَلَیْکُمْ الْقِتَالُ وَهُوَ کُرْهٌ لَکُمْ وَعَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً
وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَاللهُ
یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ).
بررسی کلمات
فقهاء و مفسرین امامیه و اهل سنت در مورد آیه
216 بقره؛ این آیه در مورد وجوب جهاد ابتدایی نازل شده است؛
فقهاء
و مفسرین امامیه:
مرحوم آیت
الله محمد حسن نجفی(ره) صاحب کتاب «جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام» در جلد 21
میفرماید: «و لکن لا ریب فی أنّ الأصلیّة منه قتال الکفار إبتداءً علی الإسلام»
بعد از اینکه یکی دو صفحه راجع به جهاد صحبت کرده میفرماید جهاد اصلی و قتال
اصلی، جهاد ابتدایی با کفار است «وهو الذی نزل فیه قوله تعالی» این قول خدای تبارک
و تعالی
(کُتِبَ
عَلَیْکُمْ الْقِتَالُ) در همین مورد نازل شده.
مرحوم شیخ
طوسی(ره) در کتاب «التبیان فی تفسیر القرآن» مدر مورد این آیه میگوید: «وهذه
الآیة دالّةٌ علی وجوب الجهاد و فرضه و به قال مسعود و سعید بن المسیّب و اکثر
المفسّرین» جلد دوم تبیان صفحه 202.
مرحوم
طبرسی(ره) در کتاب «مجمع البیان» در مورد این آیه میگوید «و اجمع المفسّرون إلا
عطاء»، فقط یک نفر است که مخالفت کرده ولی بقیه میگویند: «أن هذه الآیة دالةٌ علی وجوب الجهاد و
فرضه غیر إنّه فرضٌ علی الکفایة»، میگوید کتب علیکم به همهی مؤمنین خطاب
نیست، بلکه فقط به صحابه رسول خدا(ص) است.
فقهاء
و مفسرین اهل سنت:
اسماعیل بن
عمر بن کثیر(701- 774 هـ ق) معروف به ابن کثیر متوفای قرن هشتم بوده که یکی از
تفاسیری است که خیلی به آن مراجعه میشود، میگوید «هذا ایجابٌ منّ الله تعالی»
چون کلمهی فرض دارد، «للجهاد علی المسلمین أن یکفّوا شر الاعداء عن حوزة الاسلام»
یعنی شما نه
فقط صاحب جواهر(ره) و بعد هم بعضی از فقهای معاصر به این آیه بر وجوب جهاد ابتدایی
استدلال کردند، بلکه تمام مفسّران الا یک نفر، همین جهاد ابتدایی را از آیه
فهمیدند، منتهی ما میخواهیم چند تا قرینه هم بیاوریم.
نظریهی
صاحب کتاب جهاد در اسلام: این آیه اصلاً دلالتی بر جهاد ابتدایی ندارد؛
برخی از
نویسندگان متأخر تلاش میکنند که این آیه را هم بگویند اصلاً دلالتی بر جهاد
ابتدایی ندارد،
مناقشه بر
نظریه صاحب کتاب جهاد در اسلام، ضمن تبیین چهار قرینه دال بر ظهور این آیه در جهاد
ابتدایی، از منظر مختار،
در حالی که
یعنی چند تا قرینهی روشن در این آیه شریفه وجود دارد که از آن استفاده میشود که
این آیه، مربوط به جهاد ابتدایی است،
«قرینهی اول»: کلمهی (کُتِبَ) و کلمه
«کتاب» مثل (کتب
علیکم الصیام) در تشریعیات و تکوینیات دو معنای جداگانه دارد چه اینکه:
«در تشریعیات»: وقتی(کُتِبَ) را مطرح میکنند
به معنای «وجوب و فریضه» است، مرحوم علامه(ره) میفرمایند: «الکتاب کما مرّ مراراً ظاهرةٌ فی الفرض Aقال مسعود و
ام مسوقاً لبیان التشریع» یعنی جایی که در مورد تشریعیّات لفظ (کُتِبَ) را بیاورند؛
این دلالت بر وجوب و دلالت بر فریضه بودن دارد، امّا:
«در تکوینیات»:
وقتی بیاورند
مثلاً خدای تبارک و تعالی میفرمایند: (کَتَبَ
علی نفسه الرحمة) در اینجا
یعنی «سنّت حتمی خدای تبارک و تعالی» یا «قضاء حتمی» است.
پس کتابت در
تشریعیات به معنای وجوب و فرض است و در تکوینیات به معنای قضاء حتمی است.
«قرینهی دوم»: کلمهی
«الْقِتَالُ» ظهور در قتال ابتدایی دارد و حداقل آیه اطلاق دارد؛
خودِ لفظ و
کلمه (الْقِتَالُ) است. چه خداوند متعال میفرماید: (کُتِبَ
عَلَیْکُمْ الْقِتَالُ وَهُوَ کُرْهٌ لَکُمْ) پس کلمهی (الْقِتَالُ) اساساً ظهور در جهاد ابتدایی
دارد. یعنی (الْقِتَالُ) ظهور در قتال ابتدایی دارد؛ به دیگر کلام (کُتِبَ
عَلَیْکُمْ الْقِتَالُ) نمیگوید: اگر آنها آمدند با شما مقاتله کردند، یعنی
نمیگوید اگر «آنها» آمدند
با شما مقاتله کردند بلکه خود این لفظ ظهور در این دارد که ابتداءً بروید و این
کار را بکنید، مثل اینکه بگوئیم (کتب
علیکم الصیام) یعنی بروید روزه بگیرید، ظهور در این دارد که یک عملی را
ابتداءً خود مسلمانها، باید انجام بدهند و این همان جهاد ابتدایی است لذا ما میگوئیم
اصلاً ظهورش در این است.
اشکال: حالا اگر کسی
بگوید (الْقِتَالُ):
«در قرآن»:
در هر دو مورد
آمده، یعنی هم در قتال دفاعی آمده و هم در قتال ابتدایی؛
«در لغت»:
هم بگوئیم در
هر دو مورد آمده هم در دفاعی میآید و هم در ابتدائی،
جواب: به او میگوئیم
آیه اطلاق دارد و میگوید (کُتِبَ
عَلَیْکُمْ الْقِتَالُ) مطلقاً یعنی اعم از اینکه کفار بیایند با شما جنگ کنند
یا نکنند، یعنی کفار در سرزمین خودشان علیه شما توطئهای بکنند یا نکنند! به
عبارت دیگر در پاسخ به مستشکل باید اذعان نمود که:
اولاً: از نظر
استدلال و صناعت استدلال ما اینطوری پیش میرویم؛ ادعای اول ما این است که لفظ (الْقِتَالُ) اصلاً ظهور
در «ابتدای به قتال» دارد؛
ثانیاً: اگر موارد
استعمال را در قرآن ببینیم، لعلّ اکثرش هم همین باشد. حالا اگر کسی ب9 باید اذعانA7ل اعم است،
هم قتال ابتدائی را میگیرد و هم دفاعی، میگوییم باز برای مدّعای ما کافی است، میگوییم
آیه اطلاق دارد.
(کُتِبَ
عَلَیْکُمْ الْقِتَالُ)، اعم از اینکه در مقابل شما کفاری جنگ کنند
یا جنگ نکنند.
«قرینهی سوم»: فراز «وَهُوَ
کُرْهٌ لَکُمْ» دال بر جهاد ابتدایی است؛
ما یک قرینهی
سومی داریم بر اینکه اصلاً این آیه به اطلاق و ... نیاز ندارد و ظهور در همین جهاد
ابتدایی دارد و آن قسمت بعد آیه است که میفرماید (وَهُوَ
کُرْهٌ لَکُمْ)؛ مرحوم طبرسی(ره) در کتاب «مجمع البیان فی
تفسیر القرآن» دارد «الکَره بالفتح المشقة التی تحمل علی النفس» یک کار سختی که بر
نفس انسان تحمیل میشود را عرب میگوید «کَره»، لذا «والکُره» یعنی مشقت. عرب آن
را که مشقّت دارد میگوید (کُرْهٌ) خواه بر نفس انسان تحمیل شود و انسان طبعش از
او راضی نباشد، یا نه؟ بر نفس انسان هم تحمیل نشود و حالا میگوئیم «علم آموزی»
مشقّت دارد، بالأخره زحمت کشیدن دارد اما تحمیلی بر نفس انسان نیست. بعضیها گفتهاند
«کَره» به معنای کراهت داشتن است که بیشتر هم همین را میگویند، (کُرْهٌ) به معنای
مشقّت است؛ آن وقت (کُتِبَ
عَلَیْکُمْ الْقِتَالُ وَهُوَ کُرْهٌ لَکُمْ) یعنی چه؟ یعنی این قتال، بر شما مشقّت دارد «و تکَرهونه
کراهة اطباعٍ»، پس در این فراز دو احتمال وجود دارد:
«احتمال جهاد ابتدایی»؛
یک احتمال
این است که خداوند متعال میفرماید ما بر شما جنگ و جهاد را واجب کردیم در حالی که
شما سختتان است! بالأخره جنگ و جهاد سخت است و باید برخیزند تجهیزات آماده کنند،
عِده و عُده آماده کنند، آذوقه آماده کنند، خانواده را رها کنند بروند مدتها از
شهر دور بمانند، با دشمن مقابله کنند، بکشند یا کشته شوند، اینها طبع جنگ است؛
«احتمال جهاد دفاعی»؛
حالا آیا در
جهاد دفاعی، ما میتوانیم بگوئیم (وَهُوَ
کُرْهٌ لَکُمْ) جهاد دفاعی را انسان میبیند که اگر مقابله نکند خودش
کشته میشود، باید با اینها مقابله کند، اگر مقابله نکند یا کشته میشود یا اسیر
میشود یا اموالش به غارت میرود، اصلاً آنجا دیگر این امور وجود ندارد، بعبارةٍ
اُخری اگر ابتداءً به آدم بگویند برو جنگ کن این (وَهُوَ
کُرْهٌ لَکُمْ) درست اسـت، بروند با یک قومی که به عنوان کفار در یک
جایی هستند جنگ کنند، این را حالا بگوئیم کراهت طبع، بگوئیم مشقّت، اینها فراوان
وجود دارد، اما در جهاد دفاعی، دیگر اینطور نیست که به اینها بگوئیم از خودتان
دفاع کنید و اینها ناراحت شوند و سختشان باشد! چرا که غیر از این چارهای ندارند.
تایید
احتمال اول و رد احتمال دوم از منظر مختار؛
نکتهی مهم
اینکه: عرض من این ست که اگر شارع بفرماید «کتب علیکم النوم» درست است؟ «کتب
علیکم الأکل»، یا «کتب علیکم تمشیة امور»، سخن ما این است که اکل، شارع هم اگر
نگوید، واقع میشود! مثلاً برای طبابت، شارع بگوید «کتب علیکم الطبابة»، سخن ما
این است که طبابت، به «کتب» نیاز ندارد.
البته اگر
بگوئیم «فرض»، یک مرتبهی اقوای از وجوب است، حالا در بعضی از اصطلاحات، گاهی
اوقات میگویند آنچه خداوند متعال واجب فرموده و یا بالقرآن واجب شده را، «فرض» میگویند
و آنچه را که پیامبر اکرم(ص) بیان کرده تعبیر به فرض نمیشود، «سنّت» میشود. ولی
ظهور در این دارد که «فرض» یک ثبوت خاصی است، مثل اینکه میگوئیم (کتب
علی نفسه الرحمة)، در تکوینیات، یعنی این فقط مختصّ به خدای
تبارک و تعالی است، (کُتب)، ظهور در این دارد که خداوند میخواهد یک چیزی را تشریع
کند که توسط غیر از خدا، قابل تشریع نیست و آن هم جهاد ابتدایی است، جهاد ابتدایی
یک چیزی است که اگر خدا بیان نمیکرد، هیچ کس نمیتوانست مطرح کند که مسلمانها
باید از محلّشان، از سرزمینشان بروند و جنگ کنند.
بنابراین
اولاً: لفظ (کُتب) اولین
قرینه بر جهاد ابتدایی است، ثانیاً: لفظ (الْقِتَالُ) که ادعای ما اینست که اصلاً ظهور اولیاش،
در ابتدایی است بروند مقاتله کنند، حالا اگر کسی هم گفت اطلاق دارد اطلاقش هم مفید
برای ما میشود؛ ثالثاً: فراز (وَهُوَ
کُرْهٌ لَکُمْ) است، واقعاً سنگین است، در مورد صیامش هم همینطور است،
بگوید خدای تبارک و تعالی میفرماید شما باید از اول طلوع فجر تا غروب شمس امساک
کنید، این هم «کرهٌ» است.
بررسی
یک سئوال از منظر شیخ طوسی(ره)؛ جهاد که از طرف خدا طاعت است چگونه مکروه میشود؟
اینجا یک
سؤالی را شیخ طوسی(ره) در کتاب «التبیان فی تفسیر القرآن» مطرح کرده، از یک طرف
دستور الهی است و از طرف دیگر میگوئیم (کُرْهٌ لَکُمْ) مؤمن چطور میشود دستور
الهی برایش مکروه باشد یا مشقّت داشته باشد. شیخ در تبیان میگوید: «إن قیل کیف
کره المؤمنون الجهاد؟» چطور میشود جهاد برای مؤمن مکروه و ناپسند باشد «وهو طاعةٌ
لله» این طاعت خداست!
بررسی
دو جواب از منظر شیخ طوسی(ره)؛
«قیل عنه
جوابان»، دو جواب در آنجا ذکر کرده:
«جواب اول»: «إنهم یکرهونه
کراهیة اطباعٍ» این کراهت کراهت طبع است، یعنی اینکه کار سختی است، نه اینکه اینها
بدشان بیاید، بالأخره جنگ، کشتن و غارت کردن و اموال از دست دادن است، رفتن از بلد
است، این طبعش یک طبع این چنینی است؛
«جواب دوم»: یک قول دوم هست که (وَهُوَ
کُرْهٌ لَکُمْ) یعنی «إنّه کره لکم قبل أن یکتبَ علیکم» شما قبل از اینکه
برایتان واجب بشود قتال را کراهت داشتید، قبل از اینکه برایتان واجب بشود «کتب
علیکم وهو کرهٌ لکم سابقاً» ولی الآن این چنین نیست،
البته به نظر
مختار، این معنای دوم بر خلاف ظاهر آیه و خلاف دنبالهی آیه است که فرموده است: (وَعَسى
أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَهُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً
وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْ).
«قرینهی چهارم»: فراز انتهایی
آیه که فرمود «والله یعلم و أنتم لا تعلمون»؛
یک قرینهی
چهارمی هم آخر آیه است که میفرماید: (وَاللهُ
یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ) آیا در جهاد دفاعی این تعبیر درست است؟ در جهاد دفاعی ما
میدانیم اگر دفاع نکنیم همه چیز را از دست میدهیم ولی در جهاد ابتدایی است که
خدا میفرماید یک ملاکی دارد من میدانم شما نمیفهمید، من که میگویم مسلمانها
بروید جهاد ابتدایی کنید کفار را که مکرر معنا کردیم، جهاد ابتدایی یعنی اول به
کفار اسلام عرضه شود و منطق اسلام برای آنها بیان شود یا میپذیرند یا اگر
نپذیرفتند باید کشته شود و قبلاً در جلسهی گذشته گفتیم یک سیاستی بود که در بین
خود کفار اتفاقاً وجود داشت، یک کسی که از کفار میآمد مسلمان میشد را میگرفتند
میگفتند یا از اسلام برگرد یا تو را میکشیم.
حالا میگوئیم
در جهاد ابتدایی چه ملاکی است؟ غالب مسلمانها نمیدانند، الآن در همین زمان ما
متأسفانه بعضی از عمامه به سرها دنبال این هستند که بگویند اصلاً اسلام جهاد
ابتدایی ندارد، در بحث چهارشنبههای اصول که آیات معاد را میگوئیم بحث «اشراط
الساعة»، یک روایت خیلی عجیبی است که امروز نرسیدیم بخوابیم، در این روایت دارد
یکی از علائم آخر الزمان اینست که «اجتهاد بغیر الله» انجام میشود، «یتفقهون لغیر
الله»، برای اینکه یک عدهای آن طرف دنبال از فسقه و فجره به نام حقوق بشریها از
ما راضی شوند و دلشان یک مقدار نسبت به ما تمایل پیدا کند و ما را تحویل بگیرند،
بیائیم این احکام اسلام را انکار کنیم آن هم به لسان خودشان میگوئیم ما در مسئله،
اجتهاد میکنیم، بیایند اجتهاد کنند، در این آیه شریفه چهار قرینه وجود دارد
خصوصاً این قرینهی اخیرش، (وَاللهُ
یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ) در جهاد دفاعی اگر خدا بفرماید این دشمن به تو حمله کرد
تو باید دفاع کنی!
اروشن است که
مکلفین میدانند اگر دفاع نکند کشته می شود، مالش از بین میرود، زن و بچهاش اسیر
میشوند، زمینش گرفته میشود، این دیگر (وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ) یعنی چه؟
علی ایّ حال،
این نکته خوبی است که (وَاللهُ
یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ) قرینهی واضحهای است بر اینکه این آیه مربوط به جهاد
ابتدایی است،
جلسهی
آتی: بررسی سه احتمال در کلام علامه طباطبایی(ره) پیرامون
کراهت و طاعت؛
حالا کلام
مرحوم علامه طباطبایی(ره) هم، اینکه در همین سؤال چطور میشود یک چیزی «طاعة الله»
باشد اما (وَهُوَ
کُرْهٌ لَکُمْ) باشد، ایشان سه احتمال بیان کردند این را در کتاب
«المیزان» آقایان مراجعه کنید، ممکن است هفتهی آینده این را مطرح کنیم. به نظر ما
این آیه شریفه ظهور خیلی روشنی دارد در جهاد ابتدایی و همان طوری که کثیری از
مفسّرین گفتهاند، همانطوری که یک دوره کتب فقهی را مراجعه کردم دیدم اکثر فقها
وقتی وارد کتاب جهاد میشوند همین آیه 216 را اول ذکر میکنند، (کُتِبَ
عَلَیْکُمْ الْقِتَالُ وَهُوَ کُرْهٌ لَکُمْ) و به عنوان جهاد ابتدایی از این آیه استفاده میکنند.
وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین