درس خارج : جهاد ابتدایی - جلسه 28
دوشنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۲:۱۷ ق.ظ
جهاد ابتدایی - جلسه 28
تاریخ
برگزاری جلسه: 1391/10/14
تبیین فرق
آیه 75 با 74 نساء
امر به جهاد
در آیه 74 و مواخذهی تارکین در آیه 75
اینجا میفرماید:
(وَمَا لَکُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللهِ وَالْمُسْتَضْعَفِینَ مِنْ
الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا
أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْیَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَنَا مِنْ
لَدُنْکَ وَلِیّاً وَاجْعَل لَنَا مِنْ لَدُنْکَ نَصِیراً، الَّذِینَ آمَنُوا
یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللهِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ
الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُوا أَوْلِیَاءَ الشَّیْطَانِ إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطَانِ
کَانَ ضَعِیفاً) ولی در آیه 74 فرمود (فلیقاتل فی سبیل الله) به صورت امر باید در
راه خدا مقاتله کند
بسم
الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله
رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین
ادامه
بررسی طائفهی پنجم از آیات دال بر مشروعیت جهاد ابتدایی؛
در مباحث
گذشته در بحث از آیات جهاد که ما در بحثمان آیاتی که دلالت بر وجوب جهاد ابتدایی
دارد، این را داریم مورد بحث قرار میدهیم،
بررسی آیه
75
و 76 نساء ضمن چند
نکته؛
یکی از آیات
که دنبالهی مباحث گذشته است آیه
75
و 76 از سوره
مبارکه نساء است؛ آیات قبلش را در جلسه قبل خواندیم،
نکتهی
اول: تبیین فرق آیه
75
با 74 نساء؛
امر به جهاد در آیه 74 و مواخذهی تارکین در آیه
75؛
اینجا میفرماید: (وَمَا
لَکُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللهِ وَالْمُسْتَضْعَفِینَ مِنْ الرِّجَالِ
وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ
هَذِهِ الْقَرْیَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَل لَنَا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیّاً
وَاجْعَل لَنَا مِنْ لَدُنْکَ نَصِیراً، الَّذِینَ
آمَنُوا یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللهِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا یُقَاتِلُونَ فِی
سَبِیلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُوا أَوْلِیَاءَ الشَّیْطَانِ إِنَّ کَیْدَ
الشَّیْطَانِ کَانَ ضَعِیفاً) ولی در آیه 74 فرمود (فلیقاتل
فی سبیل الله) به صورت امر باید در راه خدا مقاتله کند (فَلْیُقاتِلْ
فی سَبیلِ اللهِ الَّذینَ یَشْرُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا بِالْآخِرَةِ وَ مَنْ
یُقاتِلْ فی سَبیلِ اللهِ فَیُقْتَلْ أَوْ یَغْلِبْ فَسَوْفَ نُؤْتیهِ أَجْراً
عَظیماً) در این آیه به صورت اعتراض خدای تبارک و تعالی نسبت به
آنهایی که ترک مقاتله میکنند اعتراض میکند و این نحوهی بیان حکم ببینید چقدر
خداوند در مسئلهی جهاد عنایت دارد که هم نسبت به جانب ایجابی میفرماید واجب است
شما در راه خدا مقاتله کنید و هم آنهایی که ترک میکنند مورد مؤاخذه، عتاب و توبیخ
قرار میدهد (و ما لکم) چه چیزی برای شماست؟ چه عذری برای شماست که شما در راه
خدا جنگ نمیکنید؟ یعنی خداوند میخواهد در این آیه بفرماید هر کسی که جنگ در راه
خدا را انجام نمیدهد اصلاً عذری ندارد! وقتی میفرماید شما چه عذری دارید که (لا
تقاتلون فی سبیل الله) یعنی شما هیچ عذر، بهانه و توجیه و جوابی ندارید، این یک
نکتهی فرق بین این آیه و آیه قبل که مسئلهی مهمی است.
نکتهی
دوم: توبیخ در
آیه75، صرفاً با جهاد ابتدایی سازگار است، نه جهاد دفاعی؛
از همین نکته
میخواهیم استفاده کنیم چنین تعبیری در مورد جهاد ابتدایی معنا دارد، در مورد جهاد
دفاعی اینها میبینند اگر دفاع نکنند خودشان از بین میروند و دفاع میکنند، اما
برای جهاد ابتدایی اینها یک مقداری ترک میکنند انجام نمیدهند و سستی میکنند و
این تعبیر و خطاب در مورد جهاد ابتدایی معنا دارد، یعنی اگر بحث جهاد دفاعی باشد
این تعبیر مناسبتی ندارد، چرا خدا بیاید توبیخ کند؟ در جهاد دفاعی اگر خودشان دفاع
کنند محفوظ میمانند و اگر دفاع نکردند از بین میروند، اگر دفاع نکنند خودشان از
بین میروند و ضربهای به خودشان وارد میشود اما در جهاد ابتدایی چون مسئلهی دین
مطرح است خدا اینها را توبیخ میکند، شما هیچ عذری در ترک جهاد ابتدایی ندارید (و
ما لکم لا تقاتلون فی سبیل الله) نکته اینست که در آیات قبل دارد (فلیقاتل
فی سبیل الله) ولی اینجا میفرماید (فی سبیل الله و المستضعفین من
الرجال و النساء و الولدان) این مستضعفین عطف به الله است یعنی «فی سبیلل المستضعفین
من الرجال»، یعنی جهاد ابتدایی کنید که مستضعفین را نجات بدهید، مستضعفین همان
رجال، نساء و ولدان هستند.
به تعبیر
دیگر، آیه در مقام بیان این است که کسی که جهاد ابتدایی را ترک میکند اصلاً عذری
ندارد. در نتیجه این آیه برای جهاد دفاعی نیست؛ زیرا فرض کنید اگر یک جوانی را نمیگذارند
درس بخواند یا رفته درس بخواند ولی موفق نشده! در این صورت نباید از امثال تعابیر
آیه برای او به کار رود چرا که در مورد او این تعابیر که دیگر درست نیست. این گونه
تعابیری که در آیه آمده است، برای امور بدوی و ابتدایی است، به یک جوانی بگوئیم
چرا درس نمیخوانی، یا بگوئیم چرا نمیروی کار کنی، برای امور ابتدایی عرف استعمال
میکند.
اما اگر دشمن
آمد حمله کرد، این آدم باید دفاع کند، حالا اگر در اینجا دفاع نکرد، خودش از بین
خواهد رفت، پس تعبیر آیه با جهاد دفاعی سازگار نیست.
نکتهی
سوم: مضاف بر
اعلاء کلمهی توحید، یکی دیگر از غایات عقلایی جهاد ابتدایی، «نجات غالب بشر» است؛
اینجا نکتهای
که وجود دارد این است که در جهاد ابتدایی یکی از غایات و اهداف، نجات بشر است،
یعنی تا به حال ما میگفتیم جهاد ابتدایی برای «اعلاء دین» است، برای «اعلاء کلمهی
توحید» است، برای دعوت به اسلام است. حالا اینجا خدای تبارک و تعالی میفرماید:
شما با جهاد ابتدایی عدهای از بشر را از چنگ کفر و شرک نجات میدهید، این یکی از
غایات جهاد ابتدایی است؛ یعنی نجات خود بشر.
در نتیجه
اینکه به اسلام اشکال میکنند که این چه دینی است که دعوت به جنگ میکند؟ باید در
پاسخ گفت که اساساً جهاد ابتدایی برای کشور گشایی و قدرت طلبی و گرفتن زمینها
نیست! آری اگر اسلام میگفت جنگ کنید تا زمینها را بگیرید، شهرها را بگیرید،
اموال را به دست بیاورید، در این صورت این اشکال صحیح بود. اما میگوییم جهاد
ابتدایی «فی سبیل الله» است، «فی سبیل المستضعفین»، است و روشن است که مستضعف با
ضعیف فرقش این است که: ضعیف آن است که بالذات ضعیف و عاجز و ناتوان است، اما
مستضعف آن است که در اثر فشار دیگری به ضعف گراییده شده و ضعیف شده است. یعنی یک
عدهای از بشر در اثر اینکه در چنگال کفر، ظلم و شرک قرار دارند نمیگذارند که
اینها مسائل دینیشان را انجام بدهند.
در این زمان
هم یک عده از بشر در قسمتهای مختلف دنیا هستند که در اثر فرهنگ یا حکومت یا
برنامههایی که برایشان طراحی شده، غوطهور در فساد، ظلم و بیدینی هستند. اگر
اسلام میگوید بروید جهاد کنید مقصودش این است که اینها را نجات بدهید؛ چرا که
بالأخره بشر دو گروهند؛ یک گروهشان دنبال ظلم، فسق، بیدینی و قدرتطلبی هستند،
آنها به قول قرآن «رأس الکفر و رووس الکفر و اولیاء الشیطان» هستند. اما غالب بشر
اینطور نیست و قسم دوم این غالب بشر است؛ غالب بشر بر همان فطرت پاک انسانی هستند،
اسلام میگوید شما که در کشور اسلامی هستید و احکام اسلام را دارید پیاده میکنید
باید به فکر نجات آن انسانهایی که در کشورهای کفر دارند زندگی میکنند باشید، آیا
این غایت عقلایی نیست؟ قطعاً هست. پس در جهاد ابتدایی فقط صرف مسئلهی دین و توسعهی
دین نیست، هر چند نفع دین به خود بشر برمیگردد، ولی فایدهی دوم برای جهاد
ابتدایی این است که نجات بشر در آن وجود دارد، نجات انسان در آن وجود دارد؛ یعنی
ما برویم انسانهایی را از کفر و شرک و بتپرستی و مذاهب باطلهای که حالا در زمان
ما به مراتب از صدر اسلام بیشتر شده نجات دهیم. پس این نکتهای است که از (من
الرجال و النساء و الولدان) فهمیده میشود.
نکته
چهارم: آیه در مورد
مسلمانان مستضعفی نازل شد که در چنگال مشرکین ظالم گرفتار آمده بودند و دعایشان در
فتح مکه مستجاب شد؛
مرحوم
طبرسی(قده) در کتاب «مجمع البیان» شأن نزول آیه را ذکر فرموده است؛ ایشان میگوید:
«قیل یرید بذلک قوماً من المسلمین بقوا بمکة و لم یستطیعوا الهجرة منهم» توان بر
هجرت نداشتند «منهم سلمة بن هشام و الولید بن الولید، عیاش بن ابی ربیعة، ابو جندل
بن سهیل و جماعةٌ کانوا یدعون الله أن یخلّصهم من أیدی المشرکین و یخرجهم من مکة».
مرحوم طبرسی(قده) صاحب کتاب «مجمع البیان» هم میگوید «قیل» که مراد از این مستضعفین
یک گروهی از مسلمانها بودند که در مکه باقی مانده بودند و اینها میخواستند هجرت
کنند و مشرکین نمیگذاشتند! اینها هم دعایشان این بود (الَّذِینَ
یَقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْیَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا) که خدایا ما
را از این قریهای که اهلش به ما ظلم میکند بیرون ببر (وَاجْعَل لَّنَا مِن لَّدُنکَ وَلِیًّا) برای ما یک
ولیای قرار بده
(وَاجْعَل
لَّنَا مِن لَّدُنکَ نَصِیرًا) یک نصیری هم قرار بده که صاحب «مجمع البیان» میگوید:
اینها یک دعا کردند، دعایشان در فتح مکه مستجاب شد.
به دیگر سخن،
ایشان میگوید از خود همین آیه استفاده میشود که در مقابل آن کسانی که میگویند
دعا اثر ندارد، این یکی از مواردی بوده که اینها دعا کردند و بعد از مدّتی، قضیهی
فتح مکه به وجود آمد و دعای اینها مستجاب شد و پیامبر(ص) ولیّ شد و مسلمین دیگر
ناصر شدند ، چون اینها سه خواسته داشتند: ( أَخْرِجْنَا
مِنْ هَـذِهِ الْقَرْیَةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا)، (وَاجْعَل
لَّنَا مِن لَّدُنکَ وَلِیًّا) و(وَاجْعَل
لَّنَا مِن لَّدُنکَ نَصِیرًا)، بنابراین پیامبر اکرم(ص) شد، ولیّ اینها و
بقیهی مسلمین به عنوان نصیر برای اینها قرار داده شدند.
نکتهی
پنجم: ظاهر آیه این
است که فراز الذین یقولون ربنا، برای بیان مورد است نه بیان قیدیت؛
حال سؤال این
است، آیه که میفرماید: (وَمَا
لَکُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللهِ وَالْمُسْتَضْعَفِینَ مِنْ الرِّجَالِ
وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ) آیا این فراز از آیه که (الَّذِینَ
یَقُولُونَ رَبَّنَا) میفرماید:
آیا (الَّذِینَ
یَقُولُونَ رَبَّنَا)قیدیّت دارد؟ یعنی ما بگوئیم خداوند متعال میفرماید:
چرا نمیروید مقاتله کنید؟ و مؤمنین اندکی که در مکه باقی ماندند را از چنگال کفر
و شرک نجات بدهید؛
یا اینکه (الَّذِینَ
یَقُولُونَ رَبَّنَا) قیدیّت ندارد، یعنی آیه میخواهد بفرماید: اگر رجال و
نساء و ولدانی، مطلقا مستضعف شدند، یعنی نجات مستضعفین روی زمین، هدف جهاد ابتدایی
است و جهاد ابتدایی برای نجات مستضعفین در زمین است.
به نظر
مختار، ظاهر آیه همین احتمال دوم است اگر چه مورد آیه، اگر این شأن نزول درست باشد
در این مورد بوده ولی ظاهرش این است که بگوئیم، این (الَّذِینَ
یَقُولُونَ رَبَّنَا) قیدیت دارد؛ یعنی بگوئیم مسلمانها هر وقت شنیدند یک عده
از مستضعفین در یک نقطهای از زمین استمداد کردند، اینها وظیفه دارند که بروند و
مقاتله کنند، اما اگر گفتیم این قیدیّت ندارد و بیان مورد آیه بوده، اگر اینطور
باشد این میشود که بگوئیم (وَمَا
لَکُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللهِ وَالْمُسْتَضْعَفِینَ مِنْ الرِّجَالِ
وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ) یعنی هر جا مستضعفی که اینها انسانهایی هستند که میخواهند
هدایت شوند ولی نمیگذارند، دیگران اصرار دارند که اینها بر کفر و شرک باقی بمانند: «ولو لم
یقولوا ربّنا أخرجنا من هذه القریة الظالم أهلها»، که به نظر ما البته الله اعلم،
که ظاهر همین است که این (الَّذِینَ
یَقُولُونَ رَبَّنَا) بیان مورد است، نه اینکه برای این آیه شریفه قیدیّت
داشته باشد. میگوئیم آیه اطلاق دارد (وَمَا
لَکُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللهِ وَالْمُسْتَضْعَفِینَ مِنْ الرِّجَالِ
وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ) مسلم مراد از این مستضعفین یعنی افرادی که الآن بیرون از
دایره شما هستند، نه اینکه شما برای حفظ این وِلدان و رجال و نساء خودتان بیائید
جنگ کنید، نه! بروید در راه خدا ... و در ادامهی آیه هم میفرماید: (الَّذِینَ
آمَنُوا یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللهِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا یُقَاتِلُونَ فِی
سَبِیلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُوا أَوْلِیَاءَ الشَّیْطَانِ إِنَّ کَیْدَ
الشَّیْطَانِ کَانَ ضَعِیفاً). پس ما از آیه، هم وجوب جهاد ابتدایی
را و هم اینکه جهاد ابتدایی علاوه بر نشر دین برای نجات مستضعفین هست استفاده
کردیم.
نکتهی
ششم از منظر علامه طباطبایی(قده): در این آیه خداوند متعال به عصبیت و
غیرت، اشاره میفرماید؛
نکتهی مهمی
که در اینجا مرحوم علامه طباطبائی(قده) مورد اشاره قرار دادند این است که در آیه،
مسئلهی غیرت و عصبیّت مطرح شده، یعنی آیات دیگری که در مورد جهاد ابتدایی بود میگفتیم:
(قاتلوهم حتّی لا تکون فتنة)، که (فتنة) را هم به معنای شرک بیان میکردیم، اما اینجا خدای
تبارک و تعالی دارد از غیرت انسانها میگوید که شما چقدر افراد بیغیرتی هستید که
مستضعفین از رجال، نساء و ولدان در کشورهای دیگر هستند و نمیروید اینها را نجات
بدهید.
جلسهی
آتی: ادامه بررسی
نکات مهم آیه از منظر علامه طباطبایی(قده)
آن وقت یک
بحثی در اینجا دارند که در مورد عصبیّت و غیرت یک مقداری کلامشان طولانی است، نکتهی
خوبی را اینجا اشاره فرمودند، این را و بعضی از نکات دیگر را انشاءالله جلسه
آینده عرض میکنیم.
وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین