پنجشنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۱:۱۶ ق.ظ
جهاد یک قانون عمومى در عالم آفرینش است و همه موجودات جهان اعم از
نباتات و حیوانات بوسیله جهاد مانع را از سر راه خود برمىدارند تا بتوانند
به کمال مطلوب خود برسند و با عوامل نابودى خود مبارزه کنند. جَهد را تلاش
توأم با رنج معنى مىکنند.جهاد، مصدر است بمعنى تلاش و نیز اسم است به
معنى جنگ و جنگ را از آن جهت جهاد گویند که تلاش توأم با رنج است. (قاموس
قرآن)
البته باید توجه داشت که جهاد علاوه بر نبردهاى دفاعى و گاه تهاجمى، مبارزات علمى، اقتصادى فرهنگى و سیاسى را نیز در بر مىگیرد.
از آنجا که همیشه افراد زورمند و خودکامه، فرعونها و نمرودها اهداف انبیاء
را مزاحم خود مىدیدهاند در برابر آنها، ایستاده و جز به محو دین و آیین
خدا راضى نبودند. از طرفى دینداران راستین در عین تکیه بر عقل و منطق و
اخلاق باید در مقابل این گردنکشان ظالم بایستند و راه خود را با مبارزه و
درهم کوبیدن آنان، به جلو باز کنند. به هر حال یکى از افتخارات ما مسلمانان
آمیخته بودن دین با مسأله حکومت و داشتن دستور جهاد در برنامههاى دینى
است. اسلام بر خلاف مسیحیت کنونى که مىگوید: «...هرکس به رخساره راست تو
طپانچه زد رخساره دیگر را به سوى او بگردان (انجیل متى، باب پنجم، شماره
39) چنین دستورى نمىدهد، چرا که این دستور انحرافى باعث جرأت و جسارت ظالم
و تجاوزگر مىشود، حتى مسیحیان جهان امروز نیز هرگز به چنین دستورى عمل
نمىکنند و کمترین تجاوزى را با پاسخى شدیدتر که آن هم بر خلاف دستور اسلام
است جواب مىگویند.
جهاد اسلامى اهدافى را تعقیب مىکند و آنچه ما را از دیگران جدا مىسازد
همین است. جهاد اسلامى براى خاموش کردن فتنهها، دفاع از خویشتن، محو شرک و
بت پرستى و براى حمایت از مظلومان وضع شده است.
در قرآن کریم، در آیات مختلفى سخن از جهاد و وصف مجاهدان و پاداش آنان به
میان آمده است و حتى خداوند به جهادگران بیدار سوگند یاد کرده است و
فرموده: «سوگند به اسبان دونده (مجاهدان) در حالى که نفس زنان پیش
مىرفتند، سوگند به افروزندگان جرقه آتش(در برخورد سمهایشان با سنگهاى
بیابان)، سوگند به هجوم آوردندگان سپیده دم،(که آنچنان بر دشمن هجوم سریع
مى برند) که گرد و غبار به هر سو پراکنند،(ناگهان) در میان دشمن ظاهر
شدند».(1)
از اینجا روشن مىشود که جهاد آنچنان عظمتى دارد که حتى نفسهاى اسبهاى
مجاهدان، شایسته سوگند است. و همچنین جرقههاى ناشى از برخورد سمشان به
سنگها و گردوغبارى که در فضا پخش مىشود. آرى گرد و غبار صحنه جهاد هم
پرارزش است.
خداوند در آیه 251 سوره بقره به یک قانون کلى اشاره کرده و مىفرماید: «و
اگر خداوند بعضى از مردم را بوسیله بعضى دیگر دفع نکند سراسر زمین فاسد
مىشود.» و در جایى دیگر یکى از فلسفههاى تشریع جهاد را چنین بازگو
مىکند: «و اگر خداوند بعضى از مردم را بوسیله بعضى دیگر دفع نکند. دیرها و
صومعهها و معابد یهود و نصارا و مساجدى که نام خدا در آن بسیار برده
مىشود، ویران مىگردد.»(2)
از آنجا که هرگونه دعوت به خداپرستى بر ضد جبّارانى است که مىخواهند مردم
همچون خدا آنها را بپرستند! اگر آنها فرصت پیدا کنند تمام این مراکز را با
خاک یکسان مىکنند.
قرآن کریم یکى از خصوصیات یاران پیامبر(ص) را چنین بر مىشمرد که: «در
برابر کفار شدید و دلسختند» (اشدّاء على الکفّار)(3)، آرى مؤمنان در میدان
جهاد آنچنان مىغرّند که نمىتوان تصور کرد، آنها همان کسانىاند که در
خلوت شبانهشان با معبود گریه سر مىدهند.
خداوند در آیه 71 سوره نساء فرمان آماده باش دائمى به مسلمانان مىدهد و
براى حفظ موجودیت اجتماعشان مىفرماید: «اى کسانى که ایمان آوردهاید، با
کمال دقت مراقب دشمن باشید، مبادا غافلگیر شوید و از ناحیه آنها خطرى به
شما برسد.» سپس دستور مىدهد که براى مقابله با دشمن از روشها و تاکتیکهاى
مختلف استفاده کنید و «در دستههاى متعدد یا به صورت اجتماع، براى دفع دشمن
حرکت کنید.» این آیه دستور جامع و همه جانبهاى به تمام مسلمانان، در همه
قرون و اعصار مىدهد که براى حفظ امنیت خود و دفاع از مرزهاى خویش دائماً
مراقب باشند. و یکنوع آماده باش مادى و معنوى بطور دائم بر اجتماع آنها
حکومت کند و حتى خداوند در آیه 102 سوره نساء براى آنکه مسلمانان در میدان
جنگ، موقع نماز از دشمن غفلت نکنند دستور نماز خوف را تشریع مىکند و این
چیزى جز توجه دادن مسلمانان به دشمن و لزوم هوشیارى و بیدارى در همه مکانها
و زمانها نیست.
و از طرفى خداوند به لزوم آمادگى رزمى کافى در برابر دشمنان تأکید کرده،
مىفرماید: در برابر دشمنان هرچقدر توانایى دارید از نیرو و قدرت و اسبهاى
ورزیده براى میدان آماده سازید. با این وسایل دشمن خدا و دشمن خود را
بترسانید، «و اعدّوا لهم مااستطعتم من قوّةٍ و من رباط الخیل ترهبون به
عدوّ اللّه و عدوّکم»(4) در این آیه خداوند به مسلمانان هشدار مىدهد که در
انتظار نمانید تا دشمن به شما حمله کند و آنگاه آماده مقابله شوید، بلکه
از پیش باید به حد کافى آمادگى در برابر هجومهاى احتمالى دشمن داشته باشید.
تعبیر آیه به قدرى وسیع است که بر هر عصر و زمان و مکانى تطبیق مىکند و
باید به عنوان یک شعار همگانى در همه جا تبیلغ شود. تأکیدات قرآن بر امر
جهاد باعث شده است که مسلمانان در طول تاریخ این میدان را خالى نگذارند و
در صحنههاى مختلف حتى با نفرات کمتر، در میدان جنگ پیروز شوند.
مسلمانان با این شعار در میدانها حضور پیدا مىکردند که ما در هر حال به
«احدى الحسنیین» (یکى از دو نیکى) مىرسیم، یا پیروز مىشویم و یا در راه
خدا و اعتقاد خود شهید مىشویم که این خود نوعى پیروزى است در هر حال براى
مسلمانى که در میدان جهاد حاضر مىشود شکست معنا ندارد که این خود علاوه بر
تقویت اراده و دادن انگیزه، دشمنان را نیز متحیر و مرعوب مىکند. در عصر
حاضر نیز استعمارگران از این تعالیم قرآن به شدت وحشت دارند و سعى بر دور
کردن مسلمانان از مفاهیمى چون جهاد و شهادت دارند. امام على(ع) درباره جهاد
مىفرمایند:«انّ الجهاد بابٌ من ابواب الجنّه فتحه اللّه لخاصّة اولیاءه ؛
جهاد، درى از درهاى بهشت است که خداوند آنرا به روى خواص اولیاء خود باز
کرده است»(5) و حضرت امام خمینى (ره) مىفرماید: «ملتى که شهادت دارد اسارت
ندارد.»
با این مقدمه، به بررسى ابعاد جهاد و مرور شخصیت مجاهدان از دیدگاه قرآن
کریم مىپردازیم در این بحث از تفسیر گرانقدر نمونه بهرهبردهایم.
هنگامى که مسلمانان در مکه بودند مشرکان پیوسته آنها را آزار مىدادند.
مسلمانانى که مورد شکنجه و اذیت قرار مىگرفتند مرتباً خدمت پیامبر
مىرسیدند و شکایت مىکردند و اذن جهاد مىخواستند. اما پیامبر به آنها
مىفرمود: صبر کنید، هنوز دستور جهاد به من داده نشده است. تا اینکه پیامبر
از مکه به مدینه هجرت نمود. خداوند آیه 39 سوره حج را نازل فرمود. این آیه
که متضمن اذن جهاد است، نخستین آیهاى است که درباره جهاد نازل شده است.
خداوند در این آیه مىفرماید: «خداوند به کسانى که از طرف دشمنان بر آنها
جنگ تحمیل شده است اجازه جهاد داده است، چرا که آنها مورد ستم قرار
گرفتهاند؛ اذن للّذین یقاتلون بانّهم ظلموا». سپس این اجازه را با وعده
پیروزى از سوى خداوند تکمیل کرده، مىفرماید: «و خداوند قدرت بر یارى کردن
آنها را داراست» مسلمانان باید آنچه در توان دارند در عالم اسباب بکار
گیرند و در انتظار یارى خداوند نیز باشند، این همان برنامهاى بود که
پیامبر اسلام در تمام مبارزاتش بکار مىگرفت و پیروز مىشد. در آیه 190
سوره بقره نیز خداوند دستور مقاتله و مبارزه با کسانى که با مسلمانان
مىجنگند را صادر کرده و مىفرماید: «با کسانى که با شما مىجنگند در راه
خدا پیکار کنید؛ و قاتلوا فى سبیل اللّه الّذین یقاتلونکم» تعبیر به «فى
سبیل اللّه» هدف اصلى جنگهاى اسلامى را روشن مىسازد که جنگ در منطق اسلام
هرگز بخاطر انتقامجویى یا جاهطلبى یا کشورگشایى نیست. بلکه تمام حرکات و
رفتار هنگام و بعد از جنگ رنگ خدایى دارد. قرآن کریم در ادامه توصیه به
رعایت عدالت، حتى در میدان جنگ و در برابر دشمنان کرده، مىفرماید: «از حدّ
تجاوز نکنید، چرا که خداوند تجاوزکاران را دوست ندارد». خداوند در آیه بعد
با صراحت بیشترى دستور جهاد را بیان کرده و مىفرماید: «آنها (همان
مشرکانى که از هیچ گونه ضربه زدن به مسلمین خوددارى نمىکنند) را هر کجا
بیابید به قتل برسانید و از آنجا که شما را (از مکه) بیرون کردند، آنها را
بیرون کنید»(6)
چرا که این یک نوع دفاع عادلانه و مقابله به مثل منطقى است. خداوند در آیه
192 همین سوره با اشاره به هدف جهاد در اسلام مىفرماید:«با آنها پیکار
کنید تا فته از میان برود و دین مخصوص خدا باشد» و بعد اضافه مىکند: «اگر
آنها (از اعتقاد نادرست خود) دست بردارند (مزاحم آنها نشوید زیرا) تعدى جز
بر ستمکاران روا نیست؛ و قاتلوهم حتّى لا تکون فتنه و یکون الدّین للّه فان
انتهوا فلاعدوان الّا على الظّالمین». نظیر این تعبیر در جاى دیگر نیز
آمده است: «و قاتلوهم حتّى لاتکون فتنه و یکون الدّین کلّه للّه فان انتهوا
فانّ اللّه بما یعملون بصیر»(7) در تفسیرهاى اهل سنت و تفاسیر مختلف شیعه
از امام صادق (ع) نقل شده است که چنین فرمود:«تأویل و تفسیرنهایى این آیه
هنوز فرا نرسیده است و هنگامى که قائم ما قیام کند، کسانى که زمان او را
درک کنند تأویل این آیه را خواهند دید، به خدا سوگند در آن موقع، دین محمّد
به تمام نقاطى که شب پوشش آرام بخش خود را بر آن مىافکند خواهد رسید تا
در سراسر زمین مشرک و بتپرستى باقى نماند». در جاى دیگر خداوند مىفرماید:
«در راه خدا پیکار کنید و بدانید خداوند شنوا و دانااست ؛ و قاتلوا فى
سبیل اللّه و اعلموا انّ اللّه سمیعٌ علیم».(8)
یکى دیگر از آیاتى که در آن به جهاد امر شده است آیه 75 سوره نساء است. در
این آیه دعوت به جهاد بر اساس تحریک عواطف انسانى مىباشد. در این آیه
خداوند مىفرماید: «چرا شما در راه خدا و در راه مردان و زنان و کودکان
مظلوم و بىدفاعى که در چنگال ستمگران گرفتار شدهاند مبارزه نمىکنید؟
(آیا عواطف انسانى شما اجازه مىدهد که خاموش باشید و این صحنههاى رقتبار
را تماشا کنید؟) و مالکم لاتقاتلون فى سبیل اللّه و المستضعفین من الرّجال
و النّساء و الولدان».
در آین آیه شریفه ضمن دعوت به جهاد به یکى از اهداف متعالى جهاد در اسلام
نیز اشاره شده است. رهایى و نجات مظلومین در هر جاى عالم یکى از وظایف
مردان مسلمانى است که قرآن را آویزه گوش خود کردهاند و اگر به این آیه
نجات بخش قرآن به معناى واقعى عمل شده بود، در دنیاى امروز انسانها اینگونه
به استضعاف کشیده نشده بودند. خداوند در آیه بعد براى تشجیع مجاهدان و
ترغیب آنها به مبارزه با دشمن و نیز مشخص ساختن صفوف و اهداف مجاهدان
مىفرماید: «افراد با ایمان در راه خدا و آنچه به سود بندگان خدا است پیکار
مىکنند ولى افراد بىایمان در راه طاغوت و قدرتهاى ویرانگر ؛ الّذین
آمنوا یقاتلون فى سبیل اللّه و الّذین کفروا یقاتلون فى سبیل الطّاغوت»(9)
این آیه نیز تأکیدى دیگر بر انگیزههاى مجاهدان است. آنگاه که انگیزه جهاد
الهى باشد، مجاهدان اجازه هرگونه برخورد و رفتار حتى در میدان جهاد را
ندارند. در هر حال زندگى خالى از مبارزه نیست، منتهى جمعى در مسیر حق و
عدّهاى در راه باطل و شیطان پیکار مىکنند. خداوند در ادامه آیه با تأکید
بر جهاد مىفرماید: «با یاران شیطان پیکار کنید و از آنها وحشت نداشته
باشید؛ فقاتلوا اولیاء الشّیطان».
یکى دیگر از آیاتى که در آن خداوند فرمان به جهاد داده است. آیه 78 سوره حج
است، «و در راه خدا جهاد کنید و حق جهادش را ادا نمائید، و جاهدوا فى
اللّه حقّ جهاده».
در آیه 73 سوره توبه خداوند به پیامبر دستور شدت عمل در برابر کفار و
منافقین را داده و مىفرماید: «اى پیامبر با کافران و منافقان جهاد کن و در
برابر آنها روش سخت و خشن در پیش گیر».
«یا ایّها النّبى جاهد الکفّار و المنافقین واغلظ علیهم» البته طرز جهاد در
برابر کفار جهاد همه جانبه و مخصوصاً جهاد مسلحانه است و منظور از جهاد با
منافقان انواع و اشکال دیگر مبارزه، غیر از مبارزه مسلحانه است مانند
مذمت،توبیخ، تهدید و رسوا ساختن. خداوند علاوه بر آنکه به پیامبرش فرمان
جهاد مىدهد، یکى از وظایف او را تشویق و ترغیب مسلمانان و مؤمنین به جهاد
بر مىشمارد و مىفرماید: «یا ایّها النّبى حرّض المؤمنین على القتال ؛ اى
پیامبر مؤمنان را به جنگ با دشمن تشویق کن»(10) آیه فوق بیانگر اهمیت تقویت
هرچه بیشتر روحیه سربازان مىباشد و نیز یک دستور اسلامى به رهبر جامعه
اسلامى است. خداوند در ادامه براى تشویق مسلمانان، خود نیز وعده نصرت و
یارى داده، مىفرماید: «اگر از شما بیست نفر سرباز با استقامت باشند بر
دویست نفر غلبه خواهند کرد و اگر از شما صدنفر باشند بر هزار نفر از کافران
غلبه مىکنند» به این ترتیب مسلمانان نباید منتظر این باشند که از نظر
نفرات جنگى با دشمن در یک سطح مساوى قرار گیرند بلکه حتى اگر عدد آنها یک
دهم دشمن باشد باز وظیفه جهاد بر آنها فرض است. اما به دنبال دستور سنگین
فوق خداوند آنرا چند درجه تخفیف مىدهد و مىگوید: «هم اکنون خداوند به شما
تخفیف داد و دانست در میان شما افرادى ضعیف و سست هستند، در این حال اگر
از شما صد نفر سرباز با استقامت باشد بر دویست نفر غلبه مىکنند و اگر هزار
نفر باشند بر دوهزار نفر به فرمان خدا پیروز مىشوند.»(11) یعنى هنگامى که
مسلمانان گرفتار ضعف و سستى شوند و در میان آنها افراد تازه کار و
ناآزموده باشند مقیاس سنجش همان نسبت دو برابر است. واقعیت این است که در
هیچ کدام از جنگهاى صدر اسلام عدّه و تجهیزات مسلمین برترى بر عده و
تجهیزات کفار نداشت و عامل پیروزى آنها، اعتقاد و عزم راسخ مسلمین و نصرت
خداوند بود. و این مسأله در مورد جنگ عراق با ایران نیز صادق بود و
ایرانیان در حالى 8 سال در برابر عراق و تجاوز او ایستادند که تمام
ابرقدرتها و دنیا پشت سر عراق بود و نیروى ایمان و امداد الهى بود که
ایرانیان را در آخر سربلند کرد. این همان وعده خداوند است که مىفرماید:«یا
ایّها الّذین آمنوا ان تنصروا اللّه ینصرکم و یثبّت اقدامکم ؛ اى کسانى که
ایمان آوردهاید، اگر خدا را یارى کنید، شما را یارى مىکند و گامهایتان
را استوار مىسازد.»(12) و این است وعده نصرت خداوند.
نکتهاى که به آن باید توجه داشت این است که براى انسانهاى معمولى یک امر
طبیعى است که جنگ ولو با دشمن و در راه خدا خوشایند نیست. در جنگ هم اموال و
انسانها تلف مىشوند و هم جراحتها و مشقات وجود دارد، البته براى عاشقان
راه حق و کسانى که در سطح بالایى از معرفت قرار دارند جنگ با دشمنان حق
شربت گوارایى است که آنان همچون تشنه کامان به دنبال آن مىروند و مسلماً
حساب آنها از حساب توده مردم جدا است. خداوند در آیه 216 سوره بقره
مىفرماید:«جنگ (با دشمن) بر شما مقرر شده است، در حالى که از آن اکراه
دارید؛ کتب علیکم القتال و هو کرهٌ لکم» و سپس به عنوان یک قانون کلى و اصل
اساسى که حاکم بر قوانین تکوینى و تشریعى خداوند است اشاره کرده و
مىفرماید: «چه بسا از چیزى اکراه داشته باشید، در حالى که براى شما خیر
است و چه بسا چیزى را دوست داشته باشید و آن براى شما شرّ است.»
خداوند در آیه 16 سوره توبه مسلمانان را از طریق دیگرى تشویق به جهاد کرده،
متوجه مسؤولیت سنگین خود در این رابطه مىکند که نباید تصور کنید تنها با
ادعاى ایمان همه چیز درست مىشود. بلکه صدق نیت و درستى گفتار و واقعیت
ایمان شما در مبارزه با دشمنان، آن هم یک مبارزه خالصانه و دور از هرگونه
نفاق روشن مىشود. نخست مىگوید: آیا گمان کردید شما به حال خودتان رها
مىشوید و در میدان آزمایش قرار نخواهید گرفت، در حالى که هنوز مجاهدان شما
و همچنین کسانى که جز خدا و پیامبر و مؤمنان محرم اسرارى براى خود انتخاب
نکردهاند، مشخص نشدهاند. در حقیقت جمله فوق دو مطلب را به مسلمانان گوشزد
مىکند و آن، اینکه تنها با اظهار ایمان کارها سامان نمىیابد و شخصیت
اشخاص روشن نمىشود، بلکه با دو وسیله، مردم آزمون مىشوند. نخست جهاد در
راه خدا و دوم ترک هرگونه رابطه و همکارى با منافقان و دشمنان که اولى
دشمنان خارجى را بیرون مىراند و دومى دشمنان داخلى را. در جاى دیگر خداوند
براى تأکید بیشتر مىفرماید:«ما قطعاً همه شما را مىآزمائیم، تا معلوم
شود مجاهدان واقعى و صابران از میان شما کیانند(و مجاهد نماها و منافقان چه
کسانى) ؛ و لنبلونّکم حتّى نعلم المجاهدین منکم و الصّابرین»(13)
در آیه 19 سوره محمد موضع گیریهاى مختلف «مؤمنان» و «منافقان» در برابر
فرمان جهاد روشن مىشود. «کسانى که ایمان آوردهاند مىگویند چرا سورهاى
نازل نمىشود» سورهاى که در آن فرمان جهاد باشد و تکلیف ما را در برابر
دشمنان سنگدل روشن سازد. این وضع حال مؤمنان راستین است. اما (منافقان
هنگامى که سوره واضح و روشنى نازل مىگردد که در آن سخنى از جنگ است،
منافقان بیمار دل را مىبینى که همچون کسى که در آستانه مرگ قرار گرفته است
( با نگاهى مات و مبهوت و چشمانى که حدقه آنها از کار ایستاده) به تو نگاه
مىکنند.»
میدان جهاد براى مؤمنان، میدان اظهار عشق به محبوب و میدان پایدارى و
مقاومت و پیروزى است. و در چنین میدانى ترس معنى ندارد. اما براى منافقان
میدان مرگ و نابودى و بدبختى است، میدان شکست و جدایى از لذات دنیا است.
میدانى است تاریک و ظلمانى با آیندهاى وحشتناک و مبهم!
خداوند در آیه 77 سوره نساء ضمن نکوهش کسانى که ابتدا منتظر فرمان جهاد
بودند ولى بعد از نزول آیات جهاد، براى شرکت در میدان جهاد مسامحه کردند
مىفرماید: «راستى شگفتانگیز است (حال جمعیتى که در یک موقعیت نامناسب با
حرارت و شور عجیبى تقاضا مىکردند به آنها اجازه جهاد داده شود). و به آنها
دستور داده شد که فعلاً خوددارى کنید و به خود سازى و انجام نماز و تقویت
نفرات خود و اداى زکات بپردازید، اما هنگامى که زمینه از هر جهت آماده شد و
دستور جهاد نازل گردید، ترس و وحشت یکباره وجود آنها را را فرا گرفت و
زبان به اعتراض در برابر این دستور گشودند و صریحاً گفتند: خدایا چرا به
این زودى دستور جهاد را نازل کردى؟ چه خوب بود مدتى این دستور به تأخیر
مىافتاد».
1. سوره عادیات، آیات 5 - 1.
2. سوره حج، آیه 40.
3. سوره فتح، آیه 29.
4. سوره انفال، آیه 60.
5. نهج البلاغه، خطبه 27.
6. سوره بقره، آیه 191.
7. همان، آیه 244.
8. سوره انفال، آیه 39.
9. سوره نساء، آیه 76.
10. سوره انفال، آیه 65.
11. سوره انفال، آیه 66.
12. سوره محمد، آیه 7.
13. سوره محمد، آیه 31.