جنگ مشروع در راه خدا و عنوان یکی از ابواب فقه اسلامی
جِهاد، جنگ مشروع در راه خدا و عنوان یکی از ابواب فقه اسلامی.
جِهاد واژهای عربی است از ریشه ج ه د به معنای مشقت، تلاش،
مبالغه در کار، به نهایت چیزی رسیدن و توانایی (خلیلبن احمد؛
ابنسکیت؛ جوهری؛ ابناثیر، ذیل «جهد»).
مهمترین مفهوم اصطلاحی این واژه در متون دینی، همانند کاربرد عام آن، گونهای خاص از تلاش است یعنی مبارزه کردن در راه خدا با جان، مال و داراییهای دیگر خود با هدف گسترش اسلام یا دفاع از آن (رجوع کنید به ابنعابدین، ج ۳، ص ۲۱۷؛ هیکل، ج ۱، ص ۴۴).
در متون دینی، علاوه بر این معنای خاص و اصطلاحی، جهاد به مفهوم لغوی و عام خود نیز بسیار بهکار رفته است، مانند کاربرد تعبیر «جهاد اکبر» در باره مجاهدت و تلاش نفس در برابر شیطان و هوای نفس (رجوع کنید به حرّ عاملی، ج ۱۵، ص ۱۶۱؛ نجفی، ج ۲۱، ص ۳۵۰؛ نیز رجوع کنید به جهادنفس * ).
در احادیث برخی از کارها بهمثابه جهاد شمرده شدهاند، که ظاهراً برای ارج نهادن به این کارها بوده است، مانند امر به معروف و نهی از منکر، سخن گفتن به عدالت در برابر سلطان ستمگر، تلاش مرد برای زنده کردن سنّتی نیکو در جامعه، خوب شوهرداری کردن زن و تلاش مرد برای کسب روزی حلال برای خانواده (رجوع کنید به کلینی، ج۴، ص۲۵۹، ج ۵، ص ۹ـ۱۰، ۱۲، ۶۰، ۸۸؛ مناوی، ج ۳، ص ۳۶۶؛ حرّ عاملی، ج ۱۶، ص ۳۴؛ هیکل، ج ۱، ص ۴۶ـ۴۷، ۱۰۹ـ۱۱۰).
چون حکم جهاد در مدینه تشریع شده، واژه جهاد و مشتقات آن در آیات مکی در معنای عام و لغوی آن بهکار رفته است (برای نمونه رجوع کنید به عنکبوت: ۶، ۸، ۶۹؛ لقمان: ۱۵).
نخستین آیه راجع به تشریع جهاد، به جهاد دفاعی (رجوع کنید به ادامه مقاله) اختصاص دارد که در سال اول هجری نازل شد و به مسلمانان اجازه داد که در برابر هجوم مشرکان به دفاع از خود بپردازند (رجوع کنید به حج: ۳۹، ۴۰؛ نیز رجوع کنید به واحدی نیشابوری، ص ۲۰۸؛ طباطبائی، ذیل آیات).
آیات متعددی در بسیاری از سورههای مدنی، بهویژه بقره، انفال، آلعمران، توبه و احزاب، به جهاد و مباحث متعلق به آن اختصاص دارد (رجوع کنید به محمد فؤاد عبدالباقی، ذیل «جهد»، «قتل»). در تحلیل این آیات نباید شأن نزول آنها و اهداف اساسی پیامبر اکرم را، بهویژه در زمینه فلسفه جنگ و صلح، از نظر دور داشت (رجوع کنید به جنگ *).پس از فتح مکه در سال هشتم هجری، آیاتی نازل شد که بهحسب ظاهر، بر جنگ با همه مشرکان، در هر مکان و زمان، دلالت دارد (رجوع کنید به توبه: ۵، ۳۶، ۴۱).
به نظر برخی از مفسران و فقها، این آیات، بهویژه آیه ۵ سوره توبه، مشهور به آیه «سیف» (یا شمشیر؛ قس خوئی، ۱۳۹۵، ص ۳۰۵، که آیه ۳۶ توبه را آیه سیف دانسته است)، آیات دیگری را که به گونهای دالّ بر مدارا کردن با مشرکان هستند (برای نمونه رجوع کنید به اعراف: ۱۹۹؛ بقره: ۱۰۹؛ انعام: ۱۱۲؛ حجر: ۸۵؛ زخرف: ۸۹) نسخ کرده است (رجوع کنید به ابنحزم، الناسخ و المنسوخ، ص۳۰، ۳۴ـ۳۵؛ طوسی، التبیان ، ذیل بقره: ۸۳؛ طبرسی، ذیل انعام: ۱۵۹؛ سجده: ۳۰؛ ابنجوزی، ص ۲۴۲؛ ابنکثیر، ج ۲، ص۳۵۰). شماری از مستشرقان نیز در موافقت با حکم نسخ گفتهاند که تنها آیاتی که به ظاهر مسلمانان را به جهاد با مشرکان، از جمله اهل کتاب، در هر زمان و مکان، دعوت میکنند، به قوّت خود باقیاند و بقیه آیات، که وجوب جهاد را منوط به وجود شرایط خاصی مانند فتنهانگیزی دشمنان کردهاند، منسوخ شدهاند ( د. اسلام ، چاپ دوم، ذیل «جهاد»).
در برابر، مخالفان نسخ بر آناند که با توجه به قواعد نسخ آیات قرآن و تاریخ و شأن نزول آیات موردنظر، امکان نسخِ آنها وجود ندارد (رجوع کنید به سیوطی، ج ۲، ص ۲۹؛ رشیدرضا، ج ۲، ص ۲۱۵؛ خوئی، ۱۳۹۵، ص ۳۰۵، ۳۵۳؛ طباطبائی، ذیل بقره: ۲۵۶؛ حجر: ۸۵؛ زحیلی، ص ۱۱۴ـ۱۲۰).در آیات و احادیث فضائل دنیوی و اخروی جهاد مطرح شده است. به موجب آیات قرآن (نساء: ۹۵؛ عنکبوت: ۶۹؛ توبه: ۲۰)، کسانی که جان و مالشان را در راه خدا فدا کنند در درگاه الاهی از دیگر مسلمانان برترند و خداوند به آنها مژده بهشت و دستیابی به مقام شهادت داده است (نیز رجوع کنید به توبه: ۲۱؛ آلعمران: ۱۶۹). قرآن کریم (رجوع کنید به توبه: ۲۴) مهمترین مانع انسان برای جهاد را وابستگی به خانواده، مال و خانمان شمرده است. همچنین کسانی را که از جهاد رویگرداناند فاسق خوانده و به آنها کیفر الاهی را وعید داده است. بنابر قرآن، پیروزی تنها به دست خداست (رجوع کنید به آلعمران: ۱۲۶؛ انفال: ۱۰) و پیروی از فرمان خدا و پیامبر اکرم، دوری از نزاع و تفرقه، صبر و استقامت و فرار نکردن از دشمن، از مهمترین احکام جهاد بهشمار رفته است (رجوع کنید به انفال: ۱۵ـ۱۶، ۴۴ـ۴۶). بهموجب آیات قرآن (انفال: ۶۵ـ ۶۶؛ آلعمران: ۱۲۳ـ۱۲۵)، مجاهدان به میزان صبر و استقامت خود از امدادهای غیبی برخوردار میشوند (نیز رجوع کنید به احزاب: ۹ـ۱۰؛ توبه: ۲۶).
از جمله امدادهای غیبی الاهی، آرامش بخشیدن به مجاهدان و افکندن ترس و وحشت در دل کافران است (رجوع کنید به آلعمران: ۱۲۶؛ انفال: ۱۲؛ احزاب: ۲۶).بنا بر احادیث، جهاد در راه خدا از برترین کارهاست و پاداش اخروی مجاهد شهید چنان است که وی نیل به جهاد و شهادت را دوباره آرزو میکند (رجوع کنید به ابن حنبل، ج ۱، ص ۱۴، ج ۳، ص ۱۲۶؛ بخاری، ج ۱، ص ۱۲، ج ۶، ص ۱۵؛ مسلمبن حجاج، ج ۱، ص ۸۸؛ نیز رجوع کنید به مالکبن انس، ج ۲، ص ۴۴۳ـ ۴۴۵؛ کلینی، ج ۵، ص ۲، ۴، ۵۳).بهسبب اهمیت و جایگاه مهم جهاد در اسلام، آثار بسیاری در باره آن تدوین شده است (رجوع کنید به حاجیخلیفه، ج ۱، ستون ۵۶؛ بغدادی، ایضاحالمکنون، ج ۱، ستون ۲۵۱، ۲۸۲، و جاهای دیگر، ج ۲، ستون ۱۹۶، ۷۰۷، و جاهای دیگر؛ همو، هدیه العارفین، ج ۱، ستون ۱۹۲، ۲۶۴، و جاهای دیگر، ج ۲، ستون۱۲۳، و جاهای دیگر).
همچنین در منابع جامع حدیثی و فقهی همواره بخشی با عنوان کتاب «جهاد» یا «سِیر» به احکام جهاد اختصاص داشته است. مهمترین موضوعات این مبحث عبارتاند از: بالا بردن آمادگی رزمی مجاهدان، شرایط وجوب جهاد بر مؤمنان، اقسام جهاد، احکام مربوط به میدان جنگ مانند شیوه مبارزه و چگونگی رفتار با نظامیان، کشته شدگان، اسرا و بازماندگان (رجوع کنید به جنگ *، اسارت *)، تقسیم غنایم (رجوع کنید به غنیمت * ) و خاتمه دادن به جهاد (رجوع کنید به زیدبن علی، ص ۳۴۹ـ ۳۶۲؛ شافعی، ج ۴، ص ۱۶۷ـ۳۱۳؛ سحنون، ج ۲، ص ۲ـ ۵۰؛ مسلمبن حجاج، ج ۲، ص ۱۳۵۶ـ ۱۴۵۰؛ کلینی، ج ۵، ص ۲ـ ۵۵؛ طوسی، ۱۳۸۷، ج ۲، ص ۲ـ۷۵؛ ابنحزم، المحلّی ، ج ۷، ص ۲۹۱ـ ۳۵۴؛ شمسالائمه سرخسی، ۱۴۰۳، ج۱۰، ص ۲ـ ۱۴۴؛ ابنقدامه، ج۱۰، ص ۳۶۴ ـ۶۳۵). «رباط» یا «مرابطه» (مرزبانی) نیز موضوعی مرتبط با جهاد و در برخی موارد ــ بر پایه احادیث ــ از مصادیق آن است(رجوع کنید به علامه حلّی، ۱۴۱۴، ج ۹، ص ۴۵۱؛ مناوی، ج ۴، ص ۱۸؛ نیز رجوع کنید به مرابطه*).نگارش کتابهایی با عنوان «السِّیر» مانند السِیر اوزاعی (متوفی ۱۵۷) و السیر الصغیر و السیر الکبیر محمدبن حسن شیبانی (متوفی ۱۸۹) نیز، که بیانگر روش برخورد مسلمانان با غیرمسلمانان در زمان جنگ و صلح است، در میان فقهای متقدم، بهویژه اهل سنّت، متداول بود. السیرالکبیر شیبانی بهدلیل قدمت و جامعیت مباحث، اهمیت بسیاری دارد و شروح متعددی بر آن نوشته شده است. حکومت عثمانی این کتاب را به مثابه قانون روابط بینالملل میدانست (شمس الائمه سرخسی، ۱۹۷۱، ج ۱، مقدمه منجد، ص ۱۴؛ همو، ۱۴۰۳، ج ۱۰، ص ۲).
کتب فقه سیاسی، مانند الاحکام السلطانیه ماوردی و کتاب الخراج قاضی ابویوسف (متوفی ۱۸۳)، نیز بخشی را به احکام جهاد اختصاص دادهاند (نیز برای آثار در فقه شیعه و اهل سنّت رجوع کنید به نجاشی، ص ۳۵۲، ۳۵۴، ۳۷۵، ۳۸۸؛ بغدادی، هدیهالعارفین ، ج ۱، ستون ۵، ۶۸، ۲۴۸، ۴۳۸، ۵۸۹، ۶۱۸، ۷۰۶، ج ۲، ستون ۲۴، ۵۲). در منابع جامع فقه شیعه، گاه مباحث مربوط به جهاد در ضمن مباحث دیگر، مانند حدود و امر به معروف و نهی از منکر، مطرح شده است (برای نمونه رجوع کنید به مفید، ص ۸۱۰ ـ ۸۱۲).همچنین برخی از فتاوای جهادی علمای شیعه، به خصوص در مواجهه با هجوم استعمارگران،از جمله در جنگهای ایران و روسیه در قرن سیزدهم، که نقش عمدهای در دفاع از سرزمینهای اسلامی داشته، در مجموعههایی گردآوری شده است (رجوع کنید به میرزابزرگ قائممقام، مقدمه زرگرینژاد، ص ۶۲، ۷۴، ۷۶؛ رسایل و فتاوای جهادی، ص ۲۰ـ۳۵۱؛ نیز رجوع کنید به جهادیه*). در پارهای مقاطع تاریخی دعوت به جهاد در میان علمای اهل سنّت نیز دیده میشود، مانند تشویق ابنعساکر (متوفی ۵۷۱) به جهاد در جریان جنگهای صلیبی، با گردآوری چهل حدیث در این باره (رجوع کنید به حلوانی، ص ۱۱ـ۱۳).فقها در کتابهایشان جهاد را به ابتدایی و دفاعی تقسیم کردهاند (منتظری، ج ۱، ص ۱۱۵)، البته این تقسیمبندی در کتابهای فقهی متقدم صریحاً ذکر نشده و آنان معمولاً احکام جهاد ابتدایی را به گونهای مبسوط و احکام جهاد تدافعی را بهطور ضمنی بیان کردهاند(رجوع کنید به شافعی، ج ۴، ص۱۷۰؛ کلینی، ج ۵، ص ۲ـ۲۳؛ شمسالائمه سرخسی، ۱۹۷۱، ج ۱، ص ۱۸۷ـ ۱۸۹). جهاد ابتدایی به معنای جنگ با مشرکان و کفار برای دعوت آنان به اسلام و توحید و برقراری عدالت است. در این نوع از جهاد، که مسلمانان آغازگر نبردند، هدف، از بین بردن سیطره کفر و فراهم آوردن امکان گسترش دین الاهی است (رجوع کنید به بقره: ۱۹۳؛ انفال:۳۹؛ جصاص، ج ۳، ص ۶۵؛ قرطبی؛ طباطبائی، ذیل بقره: ۱۹۳). جهاد دفاعی به معنای جنگ برای دفاع از مسلمانان و سرزمینهای اسلامی است (منتظری، ج ۱، ص ۱۱۵). معدودی از فقهای تابعی قائل به وجوب جهاد نبوده یا آن را مستحب شمردهاند (شمسالائمه سرخسی،۱۹۷۱، ج ۱، ص ۱۸۷؛ مطیعی، ج ۱۹، ص ۲۶۸؛ نیز رجوع کنید به زحیلی، ص ۹۵، پانویس۱)، ولی بیشتر فقها جهاد ابتدایی را در شمارِ وظایف عبادی قرار دادهاند (رجوع کنید به ادامه مقاله).فقهای اهل سنّت جهاد ابتدایی را در صورت وجود مصلحت اسلام و مسلمانان در آن ــ که حاکم، چه عادل چه فاسق، آن را تشخیص میدهد ــ واجب دانستهاند (رجوع کنید به جصاص، ج ۳، ص ۱۵۴؛ شمسالائمه سرخسی، ۱۹۷۱، ج ۱، ص ۱۵۶ـ ۱۵۷؛ ابنقدامه، ج۱۰، ص ۳۷۱؛ شوکانی، ج ۷، ص ۲۴۲ـ ۲۴۳). به نظر آنان، اطاعت از حاکم در امر جهاد مانند نمازهای پنجگانه واجب است (رجوع کنید به مطیعی، ج ۱۹، ص ۲۶۹؛ شروانی، ج ۹، ص ۲۳۷، ۲۷۷). بیشتر فقیهان امامی وجوب جهاد ابتدایی و حتی مشروعیت آن را منوط به موافقت و اجازه امام معصوم یا نایب او میدانند (برای نمونه رجوع کنید به کلینی، ج ۵، ص ۲۳؛ طوسی، ۱۳۸۷، ج ۲، ص ۸؛ همو، ۱۴۰۰، ص۲۹۰؛ شهیدثانی، ج ۳، ص ۹؛ نجفی، ج ۲۱، ص ۱۱). مراد این فقها از نایب امام، نایب خاص است و شامل نایبان عام امام (فقها) در عصر غیبت نمیشود (رجوع کنید به شهیدثانی؛ نجفی، همانجاها)، اما به نظر برخی دیگر، اجازه امام معصوم یا نایب خاص او برای جهاد لازم نیست و حتی نایب عام او نیز میتواند برای بسط توحید و عدل و جلوگیری از ظلم و استبداد ظالمان و حمایت از مظلومان، به حکم عقل به جهاد ابتدایی روی آورد (رجوع کنید به خوئی، ۱۴۱۰، ج ۱، ص ۳۶۴؛ منتظری، ج ۱، ص ۱۱۵؛ خامنهای، ج ۱، ص ۳۳۱؛ نیز رجوع کنید به میرزابزرگ قائممقام، ص ۶۶). به نظر این فقها اجماع مورد ادعا در این زمینه، مناقشهپذیر است و تعبیر «امام عادل» در احادیث جهاد بهمعنای امام معصوم نیست (رجوع کنید به منتظری، ج ۱، ص ۱۱۸).از دیدگاه برخی مؤلفان مسلمان، وجوب جهاد به معنای وجود تقابل همیشگی میان مسلمانان و غیرمسلمانان نیست، بلکه جهاد به منزله آخرین راهحل برای تثبیت مصالح اسلام و مسلماناناست (زحیلی، ص۹۰، ۹۷). پیش از آغاز جهاد، لازم است که طرف مقابل را به اسلام و تعالیمالاهی آن و رها کردن کفر و عصیان در برابر خدا و زیرپا نگذاشتن حقوق انسانها دعوت کرد و ابتدا باید به مناطق نزدیکتر به سرزمین اسلامی پرداخت (رجوع کنید به شافعی، ج ۴، ص ۱۷۷؛ مطیعی، ج ۱۹، ص ۲۸۵ـ ۲۸۷؛ فخرالمحققین، ج ۱، ص ۳۵۴؛ نجفی، ج ۲۱، ص ۵۱؛ خوئی، ۱۴۱۰، ج ۱، ص ۳۶۹).به نظر برخی فقها، به استنادِ سیره پیامبر اکرم، در صورت وجود شرایط مناسب و آمادگی سپاه اسلام برای جهاد، انجام دادن آن حداقل یکبار در هر سال واجب است (رجوع کنید به طوسی، ۱۳۸۷، ج ۲، ص۱۰؛ ابنقدامه، ج۱۰، ص ۳۶۷ـ۳۶۸؛ مطیعی، ج ۱۹، ص ۲۶۶؛ علامه حلّی، ۱۴۱۳ـ۱۴۱۹، ج ۱، ص ۴۷۷؛ نجفی، ج ۲۱، ص ۴۹). فرار از میدان نبرد جایز نیست، مگر در موارد استثنایی (نجفی، ج ۲۱، ص ۷۳؛ خوئی، ۱۴۱۰، ج ۱، ص ۳۷۱).به نظر مشهور در فقه اسلامی، جهاد ابتدایی واجب کفایی است، یعنی اگر تعداد مجاهدان آماده برای جهاد، کافی باشد، جهاد از عهده دیگران برداشته میشود، اما اگر حاکم به دلایل خاصی حضور کسانی را در جنگ ضروری بداند، جهاد برای آنها واجب عینی میشود. پس از حضور در صحنه جنگ و رویارویی دو طرف، جهاد واجب عینی است و انصراف از آن حرام است (طوسی، ۱۳۸۷، ج ۲، ص ۲؛ مطیعی، ج ۱۹، ص ۲۶۷، ۲۷۷؛ علامه حلّی، ۱۴۱۴، ج ۹، ص ۸؛ قس ابنقدامه، ج۱۰، ص ۳۶۴).شرایط مذکور در منابع فقهی برای جهادگران عبارت است از: مرد بودن، عاقل بودن، آزاد بودن (برده نبودن)، داشتن توانایی جسمی و مالی بر جهاد و نداشتن عذر شرعی بر ترک آن، بنابراین، جهاد از عهده بردگان، زنان، کودکان، دیوانگان، پیرمردان، نابینایان و کسانی که بهسبب شدت بیماری یا بهسبب نقص عضو توان جهاد را ندارند، ساقط است (رجوع کنید به طوسی، ۱۳۸۷، ج ۲، ص ۲، ۴ـ۵؛ ابنقدامه، ج۱۰، ص ۳۶۶ـ۳۶۷؛ مطیعی، ج ۱۹، ص ۲۷۰ـ۲۷۲؛ خوئی، ۱۴۱۰، ج ۱، ص ۳۶۲ـ ۳۶۳). همچنین جهاد از عهده کسی که پدر و مادرش راضی به شرکت کردن او در جهاد نیست، برداشته شده است، مگر آنکه جهاد برای او واجب عینی باشد. فقها در باره ضرورت اجازه گرفتن از پدر و مادر مشرک، و نیز اجداد خود و نیز در باره لزوم اجازه گرفتن از طلبکار برای عزیمت به جهاد اختلافنظر دارند (رجوع کنید به مطیعی، ج ۱۹، ص ۲۷۴ـ۲۷۶؛ علامه حلّی، ۱۴۱۴، ج ۹، ص ۲۷ـ ۳۳؛ نجفی، ج ۲۱، ص ۲۱ـ۲۶؛ خوئی، ۱۴۱۰، ج ۱، ص ۳۶۶ـ ۳۶۷). همچنین در باره اجیرگرفتن و نیز قراردادن جعاله برای جهاد اختلافنظر وجود دارد (رجوع کنید به مطیعی،ج ۱۹، ص۲۸۰؛ علامه حلّی، ۱۴۱۴، ج ۹، ص ۵۴ـ۵۷).برای جهادِ دفاعی بسیاری از شرایط مذکور از جمله اجازه امام لازم نیست، زیرا دفاع از جان و مال و حیثیت مسلمانان بر هر مسلمانی که توان دفاع دارد، در هر شرایطی واجب است (رجوع کنید به مطیعی، ج ۱۹، ص ۲۶۹؛ علامه حلّی، ۱۴۱۴، ج ۹، ص ۳۷؛ نجفی، ج ۲۱، ص ۱۵ـ۱۶، ج ۴۱، ص ۶۵۰ـ۶۵۱؛ برای دیگر تفاوتهای جهاد ابتدایی با جهاد دفاعی رجوع کنید به نجفی، ج ۲۱، ص ۱۵ـ ۱۶؛ نیز رجوع کنید به دفاع *).
جنگ در ماههای حرام (رجب، ذیقعده، ذیحجه، محرّم) نزد عرب قبل از اسلام، ممنوع بود و اسلام نیز آن را تأیید کرد و فقها به استناد آیات قرآن، از جمله آیه ۲۱۷ بقره و ۵ توبه، قائل به حرمت جهاد در این ماهها شدهاند (رجوع کنید به طوسی، ۱۳۸۷، ج ۲، ص ۳؛ قرطبی، ذیل بقره: ۹۰؛ خوئی، ۱۴۱۰، ج ۱، ص ۳۶۸ـ ۳۶۹). البته به نظر برخی از فقهای اهل سنّت حرمت کارزار در ماههای حرام نسخ شده و جهاد در همه مکانها و زمانها جایز است (رجوع کنید به جصاص، ج ۱، ص۳۹۰؛ قرطبی، همانجا). همچنین فقها جهاد را در منطقه حرم (محدوده خاصی که شهر مکه جزو آن است) حرام دانستهاند مگر آنکه دشمن در این منطقه اقدام به پیکار کند (رجوع کنید به ابنجوزی، ص ۷۲ـ۷۴؛ علامه حلّی، ۱۴۱۴، ج ۹، ص ۹؛ خوئی، ۱۴۱۰، ج ۱، ص ۳۶۹؛ نیز رجوع کنید به حرم*).در منابع فقهی، بهاستناد احادیث، برخی کارهای مستحب برای جهاد ذکر شده است، ازجمله: بالا بردن روحیه نظامی مجاهدان و برقراری نظم میان آنها با قراردادن علائم و پرچمهایی برای هر گروه و نیز تکبیر گفتن و رجز خواندن (زیدبن علی، ص ۳۵۵؛ کلینی، ج ۵، ص ۳۴؛ بیهقی، ج ۹، ص ۱۵۳؛ علامه حلّی، ۱۴۱۴، ج ۹، ص ۵۲؛ بهوتی حنبلی، ج ۳، ص ۷۲)، آغاز کردن به پیکار پس از بهجا آوردن نماز ظهر (علامه حلّی، ۱۴۱۴، ج ۹، ص ۷۱؛ نجفی، ج ۲۱، ص ۸۱؛ شوکانی، ج ۸، ص ۶۴) و خواندن دعاهای مخصوص (معزی ملایری، ج ۱۶، ص ۱۹۰ـ ۱۹۹).
همچنین مجاهدان از آسیب رساندن به طبیعت و کشتن زنان، کودکان و پیران و کارهای ضدانسانی نهی شدهاند (رجوع کنید به جنگ*).جهاد ممکن است از یکی از این راهها به پایان برسد: اسلام آوردن دشمن در صورتی که جنگ با هدف هدایت آغاز شده باشد (رجوع کنید به بخاری، ج ۱، ص ۳۹؛ طبری، ذیل فتح: ۱۶)، پناهندگی افراد دشمن به مسلمانان (رجوع کنید به امان*)، بستن قرارداد موقت ترک مخاصمه (رجوع کنید به هدنه*) یا مصالحه دائم (رجوع کنید به جزیه *؛ ذمه*).
منابع: علاوه بر
قرآن؛ ابناثیر، النهایه فی غریب الحدیث و الاثر ، چاپ محمود محمد
طناحی و طاهر احمد زاوی، بیروت ۱۳۸۳/۱۹۶۳، چاپ افست قم ۱۳۶۴ ش؛
ابنجوزی، نواسخ القرآن ، بیروت: دارالکتب العلمیه، [بیتا.]؛
ابنحزم، المحلّی، چاپ احمد محمدشاکر، بیروت: دارالا´فاق الجدیده،
[بیتا.]؛ همو، الناسخ و المنسوخ فی القرآن الکریم ، چاپ عبدالغفار
سلیمان بنداری، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶؛ ابنحنبل، مسند الامام احمد بن
حنبل، بیروت:دارصادر، [بیتا.]؛ ابنسکیت، ترتیب اصلاح المنطق ، چاپ
محمدحسن بکائی، مشهد ۱۴۱۲؛ ابن عابدین، ردّ المحتار علی الدّر المختار،
چاپ سنگی مصر ۱۲۷۱ـ۱۲۷۲، چاپ افست بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷؛ ابنقدامه،
المغنی، بیروت: دارالکتاب العربی، [بیتا.]؛ ابنکثیر، تفسیر القرآن
العظیم ، بیروت ۱۴۱۲؛ محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، [چاپ
محمد ذهنی افندی]، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱؛ اسماعیل بغدادی، ایضاح
المکنون ، ج ۱ـ۲، در حاجیخلیفه، ج ۳ـ۴؛ همو، هدیه العارفین، ج ۱ـ۲،
در همان، ج ۵ـ۶؛ منصوربن یونس بهوتی حنبلی، کشاف القناع عن متن
الاقناع، چاپ محمدحسن شافعی، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷؛ احمد بن حسین بیهقی،
السنن الکبری ، بیروت ۱۴۲۴/۲۰۰۳؛ احمدبن علی جصاص، احکام القرآن ،
چاپ عبدالسلام محمدعلی شاهین، بیروت ۱۴۱۵/۱۹۹۴؛ اسماعیلبن حماد
جوهری، الصحاح: تاج اللغه و صحاح العربیه ، چاپ احمد عبدالغفور
عطار، بیروت [بیتا.]، چاپ افست تهران ۱۳۶۸ ش؛ حاجیخلیفه؛ حرّ
عاملی؛ احمد عبدالکریم حلوانی، ابنعساکر و دوره فی الجهاد
ضدالصلیبیین فی عهد الدولتین النوریه و الایوبیه، دمشق [۱۹۹۱]؛ علی
خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، اجوبه الاستفتاءات، ج ۱، کویت
۱۴۱۵/۱۹۹۹؛ خلیل بن احمد، کتاب العین ، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم
سامرائی، قم ۱۴۰۵؛ ابوالقاسم خوئی، البیان فی تفسیر القرآن ، بیروت
۱۳۹۵/۱۹۷۵؛ همو، منهاج الصالحین، قم ۱۴۱۰؛ رسایل و فتاوای جهادی ،
تدوین، تحقیق و تحشیه از محمدحسن رجبی، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد
اسلامی،معاونت پژوهشی و آموزشی، ۱۳۷۸ ش؛ محمد رشید رضا، تفسیر القرآن
الحکیم المشتهر باسم تفسیر المنار،[تقریرات درس] شیخمحمد عبده، مصر،
ج ۲، ۱۳۶۷؛ وهبه مصطفی زحیلی، آثار الحرب فی الفقه الاسلامی،
[دمشق] ۱۴۰۱/۱۹۸۱؛ زیدبن علی(ع)، مسند الامام زید، بیروت: دارمکتبه
الحیاه، [بیتا.]؛ عبدالسلامبن سعید سحنون، المدونه الکبری ، التی
رواها سحنون بن سعید تنوخی عن عبدالرحمانبن قاسم عتقی عن مالکبن
انس، قاهره ۱۳۲۳، چاپ افست بیروت [بیتا.]؛ عبدالرحمانبن ابیبکر
سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، بیروت: دارالمعرفه، [بیتا.]؛
محمدبن ادریس شافعی، الاُمّ، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛ عبدالحمید شروانی،
حاشیه العلامه الشیخ عبدالحمید الشروانی، در حواشی الشروانی و ابن
قاسم العابدی علی تحفه المحتاج بشرح المنهاج، چاپ سنگی مصر ۱۳۱۵،
چاپ افست [بیروت]: داراحیاء التراث العربی، [بیتا.]؛ محمدبن احمد
شمسالائمه سرخسی، شرح کتاب السیر الکبیر، چاپ صلاحالدین منجد،
[قاهره ? ۱۹۷۱]؛ همو، کتاب المبسوط ، قاهره ۱۳۲۴ـ۱۳۳۱، چاپ افست
استانبول ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛ محمد شوکانی، نیلالاوطار: شرح منتقی الاخبار من
احادیث سیدالاخیار، مصر: شرکه مکتبه و مطبعه مصطفی البابی الحلبی،
[بیتا.]، چاپ افست بیروت [بیتا.]؛ زینالدینبن علی شهیدثانی،
مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، قم ۱۴۱۳ـ۱۴۱۹؛ طباطبائی؛
طبرسی؛ طبری؛ محمدبن حسن طوسی، الاقتصاد الهادی الی طریق الرشاد ،
تهران ۱۴۰۰؛ همو، التبیان فی تفسیرالقرآن، چاپ احمد حبیب قصیر عاملی،
بیروت [بیتا.]؛ همو، المبسوط فی فقه الامامیه، ج ۲، چاپ محمدتقی
کشفی، تهران ۱۳۸۷؛ حسنبن یوسف علامه حلّی، تذکره الفقهاء، قم
۱۴۱۴ـ ؛ همو، قواعد الاحکام ، قم ۱۴۱۳ـ۱۴۱۹؛ محمدبن حسن فخرالمحققین،
ایضاح الفوائد فی شرح اشکالات القواعد، چاپ حسین موسوی کرمانی،
علی پناه اشتهاردی، و عبدالرحیم بروجردی، قم ۱۳۸۷ـ۱۳۸۹، چاپ افست
۱۳۶۳ ش؛ محمدبن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، بیروت ۱۴۰۵/۱۹۸۵؛
کلینی؛ مالکبن انس، المُوَطّأ، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱؛ محمدفؤاد
عبدالباقی، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم ، بیروت: داراحیاء
التراث العربی، [بیتا.]؛ مسلمبن حجاج، صحیح مسلم ، چاپ محمد فؤاد
عبدالباقی، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱؛محمد نجیب مطیعی، التکمله الثانیه،
المجموع: شرح المهذّب، در یحییبن شرف نووی، المجموع: شرح
المهذّب،ج ۱۳ـ۲۰، بیروت: دارالفکر، [بیتا.]؛ اسماعیل معزی ملایری،
جامع احادیث الشیعه فی احکام الشریعه، قم ۱۳۷۱ـ۱۳۸۳ ش؛ محمدبن
محمد مفید، المقنعه ، قم ۱۴۱۰؛ محمد عبدالرووفبن تاجالعارفین مناوی،
فیض القدیر: شرح الجامع الصغیر، [بیروت] ۱۳۹۱/۱۹۷۲؛ حسینعلی منتظری،
دراسات فی ولایه الفقیه و فقه الدوله الاسلامیه ، قم ۱۴۰۹ ـ ۱۴۱۱؛
عیسیبن حسن میرزا بزرگ قائممقام، احکام الجهاد و اسباب الرشاد،
چاپ غلامحسین زرگرینژاد، تهران ۱۳۸۰ ش؛ احمدبن علی نجاشی، فهرست
اسماء مصنفّی الشیعه المشتهر ب رجال النجاشی ، چاپ موسی شبیری
زنجانی، قم ۱۴۰۷؛ محمدحسنبن باقر نجفی، جواهر الکلام فی شرح
شرائع الاسلام ، بیروت ۱۹۸۱؛ علیبن احمد واحدی نیشابوری، اسباب
النزول الا´یات ، قاهره ۱۳۸۸ / ۱۹۶۸؛ محمد خیر هیکل، الجهاد و القتال
فی السیاسه الشرعیه ، بیروت ۱۴۱۷/۱۹۹۶؛EI ۲ , s.v. "Dj ihad" (by E.
Tyan).